چند سال پیش روزی مراجعی نزد من آمد که از وسواس هایش گلایه مند بود. وی پس از آنکه در مورد وسواس هایش صحبت کرد، از اخلاق گند خودش (توصیف خود مراجع!) گفت که خیلی عصبی هستم. ایشان بیان کرد که این اخلاق مربوط به همه مردان روستای پدری ما میشود و همه ما تا حدی عصبی هستیم و فکر میکنم که این اخلاق تغییر نمیکند. این حرف مراجع من را یاد مجادله «طبیعت در برابر تربیت» انداخت و با خود گفتم که به احتمال زیاد چنین اخلاقی حاصل ارث نیست و مراجع این اخلاق را از محیط یاد گرفته است. با اینکه روستای پدری مراجع در استان دیگری بود و مراجع بزرگ شده گرگان بود، با این وجود وی در اعتقاد خودش راسخ بود.
برای مراجع درمان شناختی-رفتاری وسواس را شروع کردم و از شانس خوب من به گفته مراجع وی به حرفهای پزشکان گوش میداد و به زودی وسواس وی خوب شد. البته من پزشک نیستم، بلکه روانشناس هستم؛ اما همین روحیه همکاری مراجع به بهبودی سریعتر وی کمک کرد. این درمان برای وی در حد معجزه بود و خودش فکر نمی کرد به این راحتی حمام برود.
سپس سراغ عصبی بودن و خشم مراجع رفتیم. در این مورد نیز در یک کاوش مشارکتی سعی کردیم افکار مراجع را پیدا و آنها را اصلاح کنیم. بعنوان مثال مراجع در حین رانندگی از دست راننده ای که جلوی وی پیچیده بود عصبانی می شد؛ از وی پرسیدم که چه فکری از ذهن شما میگذرد؟ مراجع پاسخ داد: «احمق است، خب اگه احمق نباشه که اینطوری رانندگی نمیکنه». در اینجا از مراجع پرسیدم که تعریف شما از احمق چیست؟ و در حین یک کاوش مشارکتی به این نتیجه رسیدیم که این راننده احمق نیست و اگر احمق بود که حتی در حد رانندگی کردن نیز عقل و شعور نداشت. با بررسی این چنینی افکار، خشم مراجع کاهش پیدا کرد.
بعد از چند جلسه خشم مراجع کاهش پیدا کرد و خیلی از نتایج درمان خوشحال بود. از وی پرسیدم که «به نظر شما عصبی بودن حاصل قوم و نژاد و روستای شما بود؟ یا اینکه حاصل افکار اشتباه؟». در این لحظه مراجع متوجه شد که رفتار وی جبری نیست و قادر است که رفتار خودش را تغییر بدهد.
در جامعه افراد زیادی مانند این مراجع وجود دارند که فکر میکنند همین هستند و دیگر تغییری نخواهند کرد. حتی شاید از آزمونهای روانشناختی مانند نئو یا MBTI استفاده کنند و بگویند تایپ من این است و تغییری نخواهم کرد. در حالیکه واقعیت این است که ما می توانیم بسیاری از رفتارها و ویژگیهای خودمان را تغییر بدهیم. اما تغییر نیازمند تلاش و صبر است.
پی نوشت: در حال حاضر مشغول مطالعه کتاب «بهترین قصه گو برنده است» میباشم و به دریافت بازخورد در زمینه نویسندگی و قصه گویی نیاز دارم. در صورتیکه نظر خود در زمینه متن بالا را بگوئید، سپاسگزار خواهم شد.