بالاخره بعد از مدتی وقفه و کش و قوس تمام اپیزودهای سریال آینه سیاه رو دیدم و تمام شد. اگر به عنوان تفریح و سرگرمی سریال نگاه میکنید و تا حالا «آینه سیاه» رو ندیدید، پیشنهاد میکنم دور دیدن این سریال به عنوان یک تفریح رو خط بکشید. آینه سیاه سریالی هست که به شدت ذهن انسان رو درگیر میکنه و ممکنه حتی مثل من و نسرین نتونید کل سریال رو با روال عادی (یک اپیزود در هر روز) تماشا کنید.
در اکثر نوشتههای موجود در اینترنت گفته شده که این مجموعه نقدی هست بر نحوه استفاده انسان از تکنولوژی، اما به نظر من فصل اول سریال و به طور مشخص اپیزود اول، بحث بر سر تاثیر رسانه بر جامعه هست. قسمت دوم باز هم تکنولوژی چندان نقد نمیشه، بلکه این جامعه و نحوه رفتار مردم در شبکههای اجتماعی هست که نقد میشه. اما قسمت سوم و آخرین قسمت فصل اول واقعا در نقد تکنولوژی هست. تکنولوژی که شاید به نظر بیاد در آینده دور دست ممکنه محقق بشه ولی اگر کمی تامل کنیم میبینیم که در حال حاضر با وجود شبکههای اجتماعی و گوشیهای هوشمند و ... واقعا در حال رخدادن هست.
فصل دوم و سوم هم نه فقط نقد تکنولوژی بلکه بیشتر تاثیر شبکههای اجتماعی بر روی انسانها رو هدف قرار داده.
آآآآما چرا دیگر این آینه سیاه دیگر چندان سیاه نیست.
دو فصل اول سریال که توسط Channel 4 ساخته و پخش شد واقعا عالی بودند، ولی میشه گفت از وقتی Netflix مالکیت و پخش رو به دست گرفت و فصل سوم رو کلید زد، شیب سقوط سریال آغاز شد. اولین حرکت اشتباه افزایش تعداد اپیزودها بود و همین باعث شد که ایپزودهایی بی معنی مثل San Junipero و Playtest به این فصل اضافه بشوند که نه نقد تکنولوژی حساب میشدند و نه نقد چیزهای دیگه. بلکه داستانی صرفا علمی تخیلی هستند.
فصل چهارم هم چندان چیز جدید نداشت و اپیزودها صرفا داستانهایی علمی تخیلی و گاهی علمی تخیلی جنایی بودند. در کل به نظرم خلاقیت جناب چارلی بروکر ته کشیده. یا فشاری که netflix بهش آورد برای تولید اپیزودهای بیشتر باعث شد که ایشون هم آب رو ببنده به این مجموعه.
همون طور که در ابتدا گفتم اگر برای تفریح و وقت گذارانی میخواهید سریال ببنید اصلا و به هیچ وجه دیدن « آینه سیاه » رو پیشنهاد نمیکنم. حداقل دو فصل اول، ولی باقی فصلها چندان درگیر کننده و خفن نیست.