در عصری زندگی میکنیم که شرکت های بزرگ محصولات موازی زیادی تولید میکنند. مثل مایکروسافت، اپل، گوگل و خیلی های دیگه. بسته به زمینه کاری و یا علایق شخصی، ما یکی از اینها رو به عنوان گزینه اصلی استفاده میکنیم. حالا شاید به صورت ترکیبی هم استفاده بکنیم، ولی همیشه به یکی از این محصولات تعلق خاطر بیشتری داریم.
توجه: این مطلب رو سه سال پیش توی وبلاگ خودم منتشر کرده بودم. دیدم بهتره اینجا هم مجدد بازنشر بشه
چرا تعلق خاطر بیشتری داریم ؟
اما این تعلق خاطر یا همون ارادت، ممکنه بعضی مواقع بیشتر بشه و بدون تفکر ما رو دنبال خودش بکشه و ما بشیم زامبی.
اما متعصب یا زامبی کیست ؟ در ویکی پدیا این بخش توجه من رو جلب کرد :
تعصب یک باور یا رفتار است که با حرارت بیچون و چرا، به ویژه برای اهداف سیاسی یا دینی یا در برخی موارد ورزشی، یا با شور و شوق وسواسی برای تفریح یا سرگرمی انجام شود. فیلسوف جرج سانتایانا تعصب را اینچنین تعریف کردهاست: «تلاش خود را مضاعفکردن وقتی هدف را فراموش کردهاید». به باور وینستون چرچیل، «متعصب کسی است که نمیتواند نظر خود را تغییر دهد یا موضوع را عوض کند». با هر دو تعریف، معتصب، استانداردهای بسیار سخت و سفت و آستانه تحمل پایین برای آرا و نظرهای مخالف دارد.
افراد متعصب یا همون زامبی ها فکر نمیکنند، برای مثال همین چند وقت پیش بعد از انتشار مجله سلام دنیا به دلیل استفاده از ایندیزاین برای صفحه بندی واکنشهای بسیار بد و زامبی واری رو شاهد بودیم. مجله یعنی محتوا و اگر قرار هست چیزی نقد شود اول باید محتوا نقد شود نه دستگاه چاپ
یا مثلا برخورد زامبی وار بعضی از دوستان در جلسات لاگ نسبت به شخصی که داره از محصولات اپل استفاده میکنه.
اما منشاء این نوع برخوردها کجاست ؟
به نظر من منبع این برخوردهای زامبی وار شاخ و شونه کشیدن بزرگان این سیستم هست، وقتی استیو جابز در سخنرانی خودش میگه ویندوز یک کپی از مک بود و یا در زمان مرگ استیو جابز جناب ریچارد استالمن حرف هایی میزنه که کلی جنجال به پا میکنه. و خیلی موارد دیگه که الان حضور ذهن ندارم
همین حرفها و گفتهها به لایههای پایین منتقل میشه و در لایههای پایین، کاربران بدون توجه به این که اینها حرکتهای تبلیغاتی هست و فقط جهت جلب توجه و شوی تبلیغاتی بود. تبدیل میشه به حرکتهای زامبی وار.
به عنوان یک مصرف کننده من فقط میتونم از چیزی که استفاده میکنم دفاع کنم و بگم چرا و به چه دلیل از اون استفاده میکنم. همه نرم افزارها یک ابزار هستند. ویندوز، لینوکس، اپل و . . . هم سیستم عامل هستن و تعصب استفاده از اون برای من قابل درک نیست. ابزار نیازی به تعصب نداره. مثل اینکه بگی من از انبردست استفاده میکنم و همه اون افرادی که دارن از آچار فرانسه استفاده میکنن خر هستن
اما فلسفه موضوعش فرق میکنه. شاید یکی از اپل استفاده میکنه ولی خیلی خیلی بیشتر از من که دارم از لینوکس استفاده میکنم فلسفه آزادی و نرم افزار آزاد رو درک کرده و به جامعه نرم افزار آزاد کمک کرده. جامعه نرم افزار آزاد، نه جامعه استفاده کنندگان از لینوکس
همین بحث استفاده از «گنو/لینوکس» به جای «لینوکس» برمیگرده به اختلافات بالا دستی میان ریچارت استالمن و لینوس توروالدز. و هزاران مورد از این موارد که محدود فقط به برخورد یک شرکت با یک شرکت دیگه نمیشه. مثل اختلافات بین استیو جابز با استیو وازنیاک.
نمیخوام نتیجهگیری خاصی بکنم. اما چند خواهش دوستانه دارم
به ابزار با دید فلسفه نگاه نکنید.
فلسفه رو با تعصب قاطی نکنید.
به هیچ چیز تعصب نداشته باشید.