در این نوشته به این سوال پاسخ می دهم که: کرونا چگونه کسبوکارها را به سمت دیجیتالی شدن هدایت کرد؟
اگر «ضرورت» را مادر «تحول» و «نیاز» را مادر «اختراع» در نظر بگیریم، کروناویروس مادری است که بسیاری از مردم جهان را مجبور به تجدید نظر در زندگی خود کرده تا تغییراتی را در نوع انجام فرایندهای روزمره ایجاد کنند. اکنون همه عناصر زندگی افراد، از خانه و محل کار گرفته تا مدرسه و دانشگاه و سرگرمی، همه به نوعی دستخوش تغییرات ناشی از شیوع کروناویروس قرار گرفتهاند. «محدودیت» تمام آنچیزی بود که شیوع این بیماری همهگیر برای زندگی مردم فراهم کرد. مردم جهان در پاسخ به این «محدودیت» موفق شدند نوع جدیدی از زندگی را تجربه کنند؛ نوعی از زندگی که از سالهای گذشته حرکت به سمت آن را آغاز کرده بودند اما هنوز آنگونه که باید ضرورت آن را جدی نگرفته بودند: «زندگی دیجیتال!»
مردم جهان در پاسخ به محدودیتهای فیزیکی ارتباطات متقابل، تعطیلی مکانهای عمومی و خرید، فاصله گرفتن از همنوعان خود برای جلوگیری از شیوع ویروس و در نهایت، حفظ برخی از ویژگیهای زندگی معمول، به سمت ابزارهای دیجیتالی جذب شدند. پس از این رخداد، صاحبان کسبوکار، سیاستگذاران حوزه آموزشی و عمومی، برنامهریزان شهری و توسعهای تلاش کردند بازوهایی را به کار گیرند که سرعت تاثیرگذاری فناوریهای دیجیتال را در زندگی مردم بیشتر کنند. توسعه دورکاری با استفاده از ابزارهای دیجیتال (Work from Home)، سنجش سلامتی و بهداشت عمومی مردم با استفاده از فناوری (Telehealth)، آموزش از راه دور (Remote Learning)، برگزاری رویدادهای مجازی (Virtual Events) و مهمتر از همه، تهیه مایحتاج زندگی از طریق بسترهای اینترنتی و دیجیتالی (digital buying) هزارتوهای جدیدی بود که شیوع کرونا در مقابل مردم سراسر جهان باز کرد.
همین تحول، در ایران نیز رخ داد. پیش از شیوع کووید 19، سرعت دیجیتالی شدن زندگی مردم ایران به نسبت همنوعان اروپایی و امریکایی، بسیار پایینتر بود اما همسانی رویداد برای تمامی مردم جهان، ایرانیان را نیز مجبور کرد به تکنولوژیهای جدید برای گذران زندگی روی بیاورند. در واقع، زندگی جدید مردم پس از شیوع ویروس، «ضرورت» را ایجاد کرد تا کسبوکارهای ایرانی به «تحول» پاسخ مثبت دهند.
شیوع کرونا درکسبوکارهای ایرانی، چهار «تحول» بزرگ را ایجاد کرد که در شرایط طبیعی، نیازمند سپری شدن سالهای سال بود؛ دیجیتالی شدن کسبوکارها، کاهش سهم کسبوکارهای سنتی، افزایش تاثیرگذاری نیروهای آموزشدیده در توسعه کسبوکار و واگذاری بیشتر فرایندها به فناوری و نوآوری، چهار تحول بزرگی به شمار میرود که کسبوکارهای ایرانی باید بر اساس آن شکل بگیرند. دیجیتالی شدن کسبوکارها، شرایطی فراهم میکند تا صاحبان سرمایه به سمت استفاده از فناوریهایی نظیر بلاکچین، پرینت سهبعدی، اینترنت اشیاء، رایانش ابری، روباتیک، هوشمندسازی و... حرکت کنند. از سوی دیگر، کسبوکارهایی که بر پایه این قابلیتها شکل بگیرند، هیچگاه نیازی به نیروهای کار سنتی نخواهند داشت؛ این تغییر نیاز به معنای آن است که مشاغلی که موفق نشوند خود را با فضای جدید کسبوکار دیجیتال تطبیق دهند، ابتدا با کاهش دستمزد روبهرو میشوند و پس از آن دچار مرگ میشوند. این اتفاق، سبب میشود موضوع مهمی به نام «آموزش نیروی کار» بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. پس از دوران کرونا، کسبوکارها فرصتهای شغلی را به سوی نیروی کار آموزش دیده و ماهر هدایت میکنند. افزایش دستمزد نیروی کار، از مهمترین نتایجی است که کروناویروس برای افراد آموزش دیده و ماهر فراهم میآورد. در نهایت، زمانی که این سه تحول بزرگ در کسبوکارها تثبیت شد، تحول نهایی ایجاد میشود که همان استفاده از علم و فناوری برای توسعه کسبوکارها خواهد بود. در دوران کرونا، کسبوکارهایی که در حوزه علم، فناوری، نوآوری و استفاده از ابزارهای جدید سرمایهگذاری کرده باشند و همزمان با آن، مسیرهای تبدیل شدن به کسبوکارهای دانشبنیان را فراهم کنند، نوعی جهش اقتصادی را تجربه خواهند کرد.
نگاهی به میزان استفاده از فناوریهای دیجیتالی در کسبوکارهای جهان و ایران، به خوبی نشان خواهد داد نقشه راه سرمایهگذاران ایرانی برای توسعه فعالیتهای خود، باید به کدام سمت هدایت شود. اکنون جغرافیای اقتصاد و کسبوکارهای دیجیتال در سلطه دو کشور ایالات متحده امریکا و چین است. این دو کشور به تنهایی 90 درصد ارزش بازار داراییها و سهام 70 پلتفرم دیجیتال بزرگ جهان را در اختیار دارند. این دو کشور، سه سطح کاربردی و اساسی را برای توسعه کسبوکارهای دیجیتال در خود ایجاد کردهاند. در سطح اول، ساخت سختافزار، مشاوره نرمافزار و فناوری اطلاعات، ارائه خدمات ارتباطی و ارتباطات از راه دور مورد توجه قرار گرفته است. در سطح دوم، اقتصاد پلتفرم خدمات دیجیتال ایجاد شده و اقتصاد اشتراکی (اشتراک در تولید، توزیع، تجارت و مصرف محصولات و خدمات مختلف توسط مردم و یا سازمانها) و اقتصاد گیگ (در این نوع اقتصاد، افراد اغلب دارای مشاغل موقت و انعطافپذیر هستند و میتوانند بیش از یک شغل داشته باشند)، بیش از پیش توسعه یافته است. در سطح سوم نیز، فرایندهایی ایجاد شده و توسعه یافتهاند که توانستهاند زندگی مردم را متحول کنند: کسبوکار الکترونیک، تجارت الکترونیک، کشاورزی دقیق و اقتصاد الگوریتمی (استفاده از نرمافزارهای دادهمحور برای سفارشهای معاملاتی) از جمله این فرایندها به شمار میروند.
در آنسوی سکه کسبوکارهای دیجیتال، کشورهای فقیر و کمتر توسعه یافته قرار دارند. در این کشورها، شکاف دیجیتالی بسیار زیاد است؛ از هر پنج نفر، فقط یک نفر آنلاین است و علاوه بر محدودیتهای جغرافیایی، محدودیتهای جنسیتی نیز در استفاده از فناوریهای دیجیتال سایه افکنده و اجازه نمیدهد بخش بزرگی از جامعه از این ابزارها استفاده کنند. جنوب صحرای افریقا و کشورهای مشترکالمنافع (CIS) از جمله این کشورها به شمار میروند.
وضعیت ایران اما، کمی بهتر از کشورهای کمترتوسعه یافته است. ایران در دستهبندی کشورهایی قرار میگیرد که سطح اقتصاد دیجیتال در آن به نقطه متوسطه نزدیک میشود و در صورت ادامه سرمایهگذاریهای خصوصی توسط کسبوکارها و البته حمایتهای دولتی برای استقرار زیرساختها، روند پیشرفت را ادامه خواهد داد. دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد که از سال 1389 تا 1396 ضریب نفوذ فناوریهای دیجیتال از جمله تلفن همراه، رایانه و اینترنت با افزایش همراه بوده است. بر اساس این آمار، در سال 94 سهم ارزش افزوده بخش اطلاعات و ارتباطات از تولید ناخالص داخلی کشور 1/2 درصد بوده که نسبت به سهم 6/1 درصدی سال 1390، افزایش قابل توجهی نشان میدهد. این رشد، آمادگی جامعه ایران برای حرکت کسبوکارها به سمت دیجیتالی شدن را نشان میدهد. اکنون نوبت کسبوکارهای ایرانی است که ابتدا نیازهای مصرفکننده دیجیتال را شناسایی کنند و سپس با ایجاد ارتباط به وسیله ابزارهای دیجیتال، زندگی مصرفکننده ایرانی را سادهتر سازند. درست هنگامی که مصرفکننده ایرانی متوجه شود زندگی سادهتری خواهد داشت، سهم استفاده از ابزارهای دیجیتال را در زندگی خود افزایش میدهد. این افزایش استفاده از ابزارهای دیجیتال، ضرورتی است که تحول ایجاد میکند و نیازی است که موجب نوآوریهای بیشتر در حوزه کسبوکار میشود.
پی نوشت: این یادداشت در شماره 99 ماهنامه آینده نگر به چاپ رسیده است.