ویرگول
ورودثبت نام
سعید بهادری تاج
سعید بهادری تاج
خواندن ۶ دقیقه·۷ روز پیش

پرسوناها در مقابل JTBD در طراحی سرویس

درک کاربران: پرسوناها در مقابل JTBD در طراحی سرویس

طراحی سرویس حول محور درک کاربران و خلق تجربه‌هایی که واقعاً نیازهای آنها را برطرف کند می‌چرخد. دو ابزار قدرتمند برای این هدف، پرسوناها و (JTBD) هستند. در حالی که این دو رویکرد مرتبط هستند، هر کدام بینش‌های منحصر به فردی درباره رفتار و اهداف کاربران ارائه می‌دهند. بیایید بررسی کنیم که این دو چگونه با هم تفاوت دارند، چگونه مکمل یکدیگر هستند و در چه مواقعی باید از هر یک استفاده کرد.

پرسوناها: کاربران شما چه کسانی هستند؟

پرسوناها نمایشی خیالی اما واقع‌گرایانه از کاربران معمولی هستند. این ابزارها دیدی جامع از اینکه کاربران شما چه کسانی هستند، شامل اطلاعاتی مانند ویژگی‌های جمعیتی، رفتارها، انگیزه‌ها و نقاط درد، ارائه می‌دهند. پرسوناها با استفاده از داده‌های کمی جمع‌آوری‌شده از تحقیقات و بینش‌های کیفی از تجربیات تیم ساخته می‌شوند و ابزارهای قدرتمندی برای ایجاد همدلی درون تیم‌های طراحی هستند.

دو نوع رایج پرسونا وجود دارد:

  1. پرسوناهای مبتنی بر نقش: این پرسوناها بر اساس داده‌های مستحکم که از تحقیقات بازار، نظرسنجی‌ها و تحلیل‌های کاربر جمع‌آوری شده، ساخته می‌شوند و شامل جزئیاتی مانند سن، شغل و الگوهای رفتاری هستند.
  2. پرسوناهای ابتدایی (Proto-Personas): این پرسوناها بر اساس فرضیات و تجربیات قبلی ذینفعان ساخته می‌شوند و برای به دست آوردن تصویری سریع از پایگاه کاربری مفید هستند.

چرا از پرسوناها استفاده کنیم؟

  • ایجاد همدلی: با خلق یک شخصیت قابل ارتباط، اعضای تیم می‌توانند بهتر با نیازهای کاربران ارتباط برقرار کنند و طراحی‌هایی را ایجاد کنند که با کاربران سازگار باشد.
  • راهنمای تصمیم‌گیری: پرسوناها به تیم‌ها کمک می‌کنند تا ویژگی‌ها و عناصر طراحی را با تمرکز بر روی داستان‌های کاربری و نیازهای آنها اولویت‌بندی کنند.
  • بینش‌های بازاریابی: آنها بینش‌های ارزشمندی برای ایجاد کمپین‌های بازاریابی هدفمند ارائه می‌دهند و اطمینان حاصل می‌کنند که پیام‌ها با انتظارات کاربران هم‌راستا هستند.

مثال: فرض کنید پرسونا "سعید پر مشغله" را داریم، یک والد شاغل که اغلب از گوشی هوشمندش برای مدیریت کارها استفاده می‌کند. درک نارضایتی سعید از اپلیکیشن‌های با بارگذاری کند یا رابط‌های پیچیده به تیم طراحی کمک می‌کند تا ویژگی‌هایی سریع‌تر و قابل دسترسی‌تر ایجاد کنند که با سبک زندگی شلوغ او سازگار باشد.

کاری برای انجام دادن (JTBD): کاربران چه چیزی را باید به نتیجه برسانند؟

چارچوب JTBD با تمرکز بر وظایفی که کاربران سعی دارند با یک محصول یا خدمات به انجام برسانند، رویکرد متفاوتی را اتخاذ می کند. این روش حول درک خود کار متمرکز است - هدفی که کاربر برای انجام آن محصول را "استخدام یا استفاده" می کند. برخلاف شخصیت‌ها، JTBD به این موضوع نمی‌پردازد که کاربر چه کسی است. در عوض، روی آنچه کاربر می‌خواهد به آن دست یابد، تحت چه شرایطی و چرا تمرکز دارد.

اجزای کلیدی JTBD:

  • شناسایی وظیفه: وظیفه یا نتیجه خاصی که کاربران به دنبال آن هستند را تعیین کنید.
  • درک زمینه: شرایط و چالش‌هایی که کاربران با آنها مواجه هستند را تحلیل کنید.
  • نتیجه و راه‌حل مطلوب: مشخص کنید موفقیت برای کاربر به چه شکل است و چگونه محصول می‌تواند بهترین نیازها را برآورده کند.

چرا از JTBD استفاده کنیم؟

  • تمرکز بر نتایج: JTBD به تیم‌ها کمک می‌کند تا بر روی اهداف و نیازهای برآورده نشده تمرکز کنند و راه‌حل‌های دقیق‌تری ارائه دهند.
  • محرک نوآوری: با شناسایی مشاغلی که در حال حاضر به خوبی پاسخ داده نمی‌شوند، کسب‌وکارها می‌توانند نوآوری کرده و محصولات خود را از رقبا متمایز کنند.
  • مزیت رقابتی: JTBD فرصت‌هایی برای بهبود فراهم می‌آورد که می‌تواند محصول را نسبت به سایرین در بازار برتری دهد.

مثال: در نظر بگیرید یک سناریوی JTBD: "من می‌خواهم سریع‌ترین محصول را پیدا کنم و قیمت‌ها را مقایسه کنم." این وظیفه بر روی هدف کاربر تمرکز دارد، بدون توجه به ویژگی‌های جمعیتی آنها. درک این موضوع به تیم‌ها کمک می‌کند تا ویژگی‌های مقایسه‌ای ساده و سریع‌تری طراحی کنند.

بینش‌های مکمل: زمانی که از پرسوناها و JTBD به طور همزمان استفاده می‌کنیم

در حالی که پرسوناها و JTBD دیدگاه‌های مختلفی ارائه می‌دهند، وقتی با هم استفاده شوند، بهترین نتیجه را به دست می‌آورند. پرسوناها بینش‌های عمیقی از انگیزه‌های کاربران ارائه می‌دهند و به تیم‌ها کمک می‌کنند تا با گروه‌های مختلف کاربران همدلی کنند. JTBD این را تکمیل می‌کند با تمرکز بر روی وظایف خاصی که کاربران می‌خواهند انجام دهند، صرف‌نظر از اینکه آنها چه کسانی هستند.

استفاده از هر دو:

  • اولویت‌بندی: پرسوناها کمک می‌کنند تا بین انواع مختلف کاربران (مانند دانش‌آموزان فنی یا سالمندان) اولویت‌بندی کنید، در حالی که JTBD بر روی اولویت‌بندی وظایف یا درخواست کاربران (مانند جستجوی سریع یا مقایسه قیمت‌ها) تمرکز دارد.
  • درک جامع: با استفاده از هر دو، تیم‌ها می‌توانند به دامنه وسیع‌تری از نیازهای کاربران پرداخته و محصولاتی طراحی کنند که نه تنها عملکردی بلکه از نظر احساسی نیز رضایت‌بخش باشند.

تصمیم‌گیری بین پرسوناها و JTBD:

عوامل کلیدی:

انتخاب اینکه از پرسوناها، JTBD یا هر دو استفاده کنید به چندین عامل بستگی دارد، از جمله اهداف پروژه، نوع داده‌های موجود و مرحله توسعه محصول.

1. اهداف تحقیق:

  • انگیزه‌های مشتری: زمانی که تمرکز بر روی درک آنچه که مشتریان را به حرکت در می‌آورد است، از JTBD استفاده کنید.
  • کمپین‌های بازاریابی: برای ایجاد کمپین‌های بازاریابی هدفمند، پرسوناها ایده‌آل هستند.
  • توسعه محصول: ترکیب پرسوناها و JTBD بهترین بینش‌ها را برای طراحی محصولات کاربرمحور ارائه می‌دهد.

2. داده‌های موجود:

  • متد JTBD: بهترین گزینه برای مراحل اولیه توسعه محصول است، JTBD به تحقیقات کیفی عمیق مانند مصاحبه‌ها برای کشف نیازها و انگیزه‌ها نیاز دارد.
  • پرسوناها: برای پالایش محصولات موجود مفید هستند و از داده‌های کیفی و کمی برای ارائه نمایی کلی از ویژگی‌های کاربران استفاده می‌کنند.

3. منابع و زمان:

متد JTBD: تحقیقات عمیق و پرهزینه‌تر است و نیاز به سرمایه‌گذاری قابل توجه برای تحقیق، تحلیل داده‌ها و تولید بینش‌ها دارد.
پرسوناها: سریع‌تر ایجاد می‌شوند و به منابع کمتری نیاز دارند. می‌توانند از داده‌های موجود یا نظرسنجی‌های کوتاه برای به دست آوردن نمای کلی از نیازها و رفتارهای کاربران استفاده کنند.

4. مشارکت ذینفعان:

  • پرسوناها: در پروژه‌هایی با تیم‌های متنوع مفید هستند زیرا نمایشی قابل ارتباط از کاربران ارائه می‌دهند که دیدگاه‌های مختلف را به یک هدف مشترک هماهنگ می‌کند.
  • متد JTBD: برای تیم‌های متمرکز بر نوآوری محصول یا توسعه، ارزشمندتر است زیرا نیازهای برآورده نشده و مشکلات را شناسایی می‌کند.

نتیجه‌گیری: رویکرد متعادل به طراحی کاربرمحور

پرسوناها و JTBD ابزارهایی غیرقابل تعویض نیستند؛ بلکه ابزارهایی مکمل هستند که وقتی با هم استفاده شوند، دیدگاهی جامع از نیازهای کاربران ارائه می‌دهند. پرسوناها کاربر را به زندگی می‌آورند و انگیزه‌ها و چالش‌های آنها را واقعی‌تر می‌کنند، در حالی که JTBD بر روی نتایج خاصی که کاربران می‌خواهند به دست آورند تمرکز دارد. با استفاده از هر دو رویکرد، تیم‌های طراحی می‌توانند محصولاتی ایجاد کنند که نه تنها نیازهای عملکردی را برآورده کنند بلکه از نظر احساسی نیز رضایت‌بخش باشند و در نتیجه منجر به راه‌حل‌های موفق‌تر و کاربرمحورتر شوند.

این مقاله به زبان انگلیسی نیز نوشته شده است، شما خوانندگان گرامی در صورت تمایل میتوانید نسخه انگلیسی این مقاله را در حساب کاربری من در سایت مدیوم مطالعه کنید.

سعید بهادری تاج

پایان


طراحی محصولتجربه کاربریطراحی تجربه کاربریپرسوناjtbd
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید