تو پابدانای ما همیشه از اون قدیم ندیما این یه مثل بود که آی جماعت اگه قصد ازدواج دارین دختر تبریزی اولویت اولتون باشه ! حالا چرا؟
تو سالهای زندگی تو تبریز متوجه شدم اکثر خانمهای تبریزی به شدت اقتصادی، وفادار، خانواده دوست و باسلیقه هستن ! و شاید همین منحصربفردشون می کنه ..
گر چه خوب و بد همه جا هست ، اما عمومیت زنان تبریزی یه خط قرمز دارن و اون همسرشونه!
تو شرکت سابق ما ، اون زمون ها که درگیر کارهای پمپ بنزین بودیم یه آقایی راننده ی لودر برامون کار میکرد که از قضای روزگار یه آدم اعصاب خرد کن بدقلق بود که هیچ جور نمی شد باهاش چونه زد !
غیر از زبون پول هیچ زبونی سرش نمی شد ، گر چه واقعا حق داشت طبق قرارداد عمل کنه ، اما گاهی پیش میومد باهاش درگیر بشیم. . چون چکهایی که میدادیم اکثرا چک مشتری هامون بودن . وقتی چکی برگشت میخورد آقا راننده با عصبانیت میومد و حتی 5 دقیقه فرصت نمی داد براش چک بنویسیم. .. باید نقد پول می گرفت !
یکی از چکهایی که دستش برگشت خورده بود ، همون روز موجودیش تکمیل شد و چون آقای راننده زود رفته بود بانک اون لحظه پول نداشته .. بخاطر همین هر چقدر گفتم یه بار دیگه برید بانک الان پول تو حساب هست ، قبول نکرد و گفت : فقط پول می گیرم و میرم .
دفعه بعد سر چک بعدی به مشتری گفتم :"جون مادرت یه روز قبل حساب رو پر کن .من حوصله آقای راننده رو ندارم "
مشتری هم بخاطر حواله ساتنا و یه سری کاغذ بازی های اداری گفت که به آقای راننده زنگ بزنم و بگم راس ساعت 11 بره بانک و پولش رو بگیره .
خلاصه گوشی رو برداشتم و شماره رو گرفتم ، یه بچه جواب موبایل آقای راننده رو داد و گفت که باباش خونه نیست .
دو دقیقه بعد تلفنم زنگ خورد ، گوشی رو که برداشتم یه خانم عصبانی با یه لحن خیلی بد شروع به فحاشی کرد که دختر بی چشم و رو تو با شوهر من چکار داشتی ؟ کی هستی ولگرد ؟ و ....
حالا مگه اجازه میده من حرف بزنم ؟! آخرش داد زدم سرش :" خانم محترم من حسابدار شرکت .... هستم ، زنگ زدم که آقای .... ساعت 11 فردا تو بانک تجارت باشن چکشون رو وصول کنن ...
خانمه که مثل توپ پنچر بادش رفته بود با صدای شکست خورده اما همون بی ادبی ، گفت :"باشه بهش میگم " بعد گوشی رو بدون خداحافظی قطع کرد ...
یعنی واقعا باورم شد خط قرمز زن تبریزی شوهرشه، حتی اگه شوهرش آقای راننده اعصاب خرد کن باشه ....