ماجرای من و حجاب اجباری:) بچه بودم. هنوز به مدرسه نمیرفتم. آن روزها در خانه کوچکی زندگی میکردیم که دستشویی ما و همسایه شریکی بود! یعنی باید یک آفتابه به دست میگرف…
مرغ تک پای من :) همیشه خدا دنبال مرغ تک پا بودم. از همون بچگی که مادر می گفت: فلانی مرغش یه پا داره! همیشه دلم میخواست برم و مرغ فلانی رو ببینم. یه بار حتی…
ما به خودمون مربوطیم! بعضی چیزها رو با دیریل چکشی بوش و مته 20 میلیمتری (واقعا هست؟) هم نمیشه تو کله خیلیها کرد. شاید تو مخ خودمم نره. آخه کی دیده که میخ فولاد…
از فانتزیهای ما دختران دم بخت:) دنیای آدمها چقدر با هم فرق داره! هر چقدر که من دنبال دو زار پولم و هی قرون قرون رو هم میزارم و به هیچجا نمیرسم! عمه خانم از اینکه نوه و…
انگار همین دیروز بود! دیروز الهام را به خاک سپردیم! همین دیروز... انگار همین دیروز بود که الهام به دنیا آمده بود و در گهواره زیبایی که تورهای صورتی قشنگی داشت، خ…
فکر میکنی، چهل سالگی چه شکلیه؟ تا امروز صبح تصویر چندان واضحی از چهل سالگی نداشتم. اولش فکر میکردم یه آدم بیحوصله تواب باید باشه با چروکهای جوان دور چشاش...بعدها فکر م…
آمپولی و خاطره ای دقت کردین، تا دکتر بهتون یه چیزی میگه؛ بیشتر مریضی خودش رو نشون میده؟ مثلا همین خود من، از دیروز که دکتر بهم گفت تو جواب آزمایش نوشته که ال…
درد در نزده میآید!!! همیشه فکر میکردم باید منتظر روزهای خوب بود. روزهایی که هیچ مشکلی نباشه و همه چیز خوب و عالی باشه.. حالا بشین تا بیاد! ما نشستیم و از روزها…
این که تعجب نداره! بعضی چیزها دیگه تعجب نداره. اصلا چرا باید از ماشین نعشکش سر کوچه تعجب کنم، وقتی هر روز تو کرونا کلی آدم میمیره یا چرا باید تو چله تابستون…
نیاز خانه خراب کن یا سوالی بی جواب بچه بودیم، همان وقتها که فکر میکردیم لک لکها ما را آوردهاند و پاشکستهها هم خودشان و هم ما را در آسمان ایران به کشتن دادند و در کویر بو…