ویرگول
ورودثبت نام
saeedeh.ahmadzadeh
saeedeh.ahmadzadeh
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

بیماری وسواس!

وسواس به تمیزی از حد که بگذرد ، نهایت کثیفی است!

مریم خانم ، آرایشگر محل از آن زنان وسواسی روزگار است و گاه وسواسش مشتریها را فراری می دهد!

چون هیچ منطقی از وسواسش پشتیبانی نمی کند. از بیرون کردن همسایه آشوری تا شستن و غسل دادن آن خانمی که خال قرمز روی صورتش را با خون اشتباه گرفته بود!

از شستن زمین که پولی روی آن سقوط کرده و به قول مریم خانم نجسش کرد!( نه اینکه مریم خانم از پول بدش بیاید، نه. پول را می پرستید اما اسکناس را بدون دستکش به دست نمی گرفت و می گفت :"دست همه بهش خورده، نجسه!") تا بیرون کردن پیرزنی که خودش در لابه لای حرفهایش گفته که از ایزیلایف استفاده می کند!

مریم خانم است و آب و غسل دادن هر چیزی، آنقدر که واریس هر کدام از پاهایش را کرده است یک تنه درخت.اما مگر دست از کارهایش می کشد؟! نه . همان است و همان..

علارغم تمام اعتقادی که به نجاست و پاکی دارد، زن خانه داری نیست و از خانه و آشپزی گریزان است. توی خانه و روی میز اگر یک وجب خاک هم باشد زیاد مهم نیست. فقط نجاست نباشد.

مریم خانم جان ما از آنهاییست که به زیبایی و جوانی پوستش هم بی نهایت حساس است و زیر انواع مته ها پوستش را تتو می کند .یا بوتاکس و آب درمانی هایش قطع نمی شوند.

اما از آنجایی که وسواسی تشریف دارد بهداشتش را رعایت نمی کند!!

مثلا از مطب دکتر مستقیم به حمام میرود . و اینگونه حوادث اتفاق می افتند!

چند وقت قبل در تزریق ژل به پیشانی اش، بدون توجه به نظر دکتر که دست و صورتت را تا چند ساعت نشور، مستقیم به حمام رفت و یک دل سیر از خجالت خودش درآمدو اینگونه آن پیشانی که می خواست جوان بماند میزبان یک دمل چرکین شد!

این دمل چرکین زشت و فجیع برای مریم خانم و زیبایی اش یک خطر بزرگ ، یک ناامیدی از زندگی و آرزوی مرگ را به همراه داشت و هر چقدر دلداری اش میدادیم برایش مهم نبود.

اصلا مریم خانم به پاهای ورم کرده و عفونت های داخل بدنش اینهمه ناراحت و غمگین نبود که این دمل برایش تلخ و وحشتناک شد و دیگر از خانه بیرون نمی آمد. آرایشگاه تعطیل بود و روی پیشانی اش چسب بزرگی زده بود.

و از آنجایی که سندرم خود دکتر بینی در خانم ها بسیار رایج است به همه ملاقات کنندگان می گفت:"من میدونم سرطان پوست دارم!" خلاصه با هزار بدبختی از خانه بیرون آمد و با توصیه یکی از دوستانش به دکتر مراجعه کرد.

گرچه پیشانی قشنگ و جوان نشد اما با دارو درمان دمل چرکین از بین رفت و صورت مریم خانم به شکل واقعی خودش نزدیک شد.

مریم خانم که حالش بهتر شده بود برای جبران خسارات تعطیلی چند روزه آرایشگاه و دوا و درمان، از دکتر زیبایی شکایت کرد و کلی هم پول خرج شکایتش کرد تا دیه بگیرد و به زخمی بزند!

اما دریغ از یک ریال!

حالا ما هم هر چقدر می گوییم خانم جان شما نباید دوش می گرفتی، دکتر گفته بود احتمال عفونت هست . به مغزش نمیرود و می گوید :"یعنی چی؟ من با تن و لباسی که به الکل و هر جور کثافت خورده چطور میومدم تو خونه؟" و اینگونه روزگارش با نفرین دکتر می گذرد!

وسواستزریق ژلغسلنجاستپاکی
آمده ام که بخوانم و بیاموزم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید