کرونا چه میفهمه که در همین روزهای قرنطینه هم باید کرایه دفتر بسته رو بدی؟! اصلا کرونا مگر میفهمه که گاهی باید بیرون بروی تا دو ورق قرص تیروئید بخری و ... کلا کرونا نوفهمهLهی بشین تو خونه که بزاره بره... هی این سرتق تر و هی من مظلومتر...
خلاصه دیروز در یکی از این روزهای قرنطینه بالاجبار از خونه بیرون زدم. شهر به نظرم عجیب اومد. قدیما از این میترسیدیم که نکنه خفاش شب ما رو بدزده، حالا نگران خفاش و مورچه خوارکه یهویی آهشون دامنمون رو نگیره...
ترس از نزدیک شدن به دیگران و وحشت از نزدیک شدن دیگران به من. ماسک روی دهن و دماغ مخل آرامش بود و دستکش بزرگتر از دستم هی دور دستم پیچ میخورد.
در روی اعصابترین روز سال، بانک گردی کردم، دارو خریدم و با یک کیلو سبزی منتظر تاکسی شدم. راننده تاکسی نه ماسکی داشت و نه دستکشی! بیرون ایستاده بود و منتظر 1مسافر دیگه.... خواستم بگم: آقا الان با خودت 4 نفر میشیم. دیگه تو این وضعیت مجبوری همه رو کیپ هم بنشونی؟ قبل از اینکه چیزی بگم، خانمی اومد و در کنار من نشست.
نه ماسکی داشت و نه دستکشی! هیچکدوم نداشتن. فقط آقایی که در صندلی جلو نشسته بود ماسک و دستکشهای آبی رنگی را با هم ست کرده بود. رو به راننده کرد و گفت: چرا کار میکنین؟ نمیترسی از کروناااا
مرد راننده نگاهی به مسافر کرد و گفت: من کار نکنم کی تو رو میبره اینور اونور؟ تازه قسط ماشین و پول و آب و برق هیچ، نون بچههام از همین ماشین درمیاد.. حالا هم که هیچی درنمیارم که ... خدا لعنت کنه اونی که حمله بیولوژیکی کرد و ...
مرد مسافر گفت: به آقا اینا چه حرفیه؟ این ویروس از خانواده کوویدهاست. قبلا هم سارس و ... اومدن. همش بخاطر تغذیه نادرست چینیهاست و ... این سازمان ملل باید یه برنامه غذایی درست درمون به اینا بده.. به جنین انسان هم رحم نمیکنن..
راننده با تعجب گفت: نههههه، جنین انسان رو دیگه چرا میخورن؟ وای چجوریییییییییییییییی؟
هنوز حرف راننده تمام نشده بود که خانمی که کنار من نشسته بود با صدای بلند گفت: اونقده فساد زیاد شد که این مریضی اومد. چینی ها از این چیزها خوردن ما چرا باید گرفتار میشدیم؟.. وای که خودمون کردیم... خدا به زمین گرمش بزنه اونی که باعث این مصیبت شد. روز خوش نبینه و ...
خانم نفرین کنان قطرات آب دهانش را هم به روی مانتو من انداخت و گفت: خدا لعنتش کنه، درست روز مادر، مادرم رو دق داد و کشت... کرونا بگیره بمیره و ...
همه هاج و واج مونده بودیم که چی به چیه؟ کی به کیه؟ اصلا این مسبب کرونا چجوری با این خانم آشنا دراومده و ... که ادامه داد... آقا خدا نصیب گرگ بیابون نکنه، 4 ماه تمام بخاطر مهریه، برادر بدبخت منو انداخت زندان...
مادرم تمام دار و ندارمون رو فروخت مهریه خانم رو داد، همه ثروتمون رفت... به خاک سیاه نشستیم.. همین فاسدها باعث کرونا میشن دیگه... الهی خودشم کرونا بگیره. الهی آب خوش از گلوش نره پایین...الهی ...
همینجوری که داشت نفرین میکرد بازم آب دهنش رو پرت کرد رو مانتو من... راننده یه نگاهی کرد و گفت: خانم فکر کنم رسیدین...
خانم که همچنین داشت غر میزد و نفرین میکرد، گفت: نه یه خورده جلوتر پیاده میشم... تو دلم به هر چی عروس و خواهرشوهر بود و هر چی مسیر طولانی کلی فحش دادم و به این فکر میکردم که کلا چی شد که اینطوری شد؟ زود باش برس خب...
خانم مسافر پیاده که شد، راننده میکروفن به دست گرفت که، خب خواهر من مهریه زیاد رو برا چی قبول میکنین؟ اصلا چرا جون دختر مردم رو به لبش رسوندین که مجبور به اینکار بشه؟ و ...
تو دلم گفتم: اینا چرا هیچکدوم رو در روی طرف این حرفها رو نزدن و دارن به من میگن؟ خب اون خانم باید دعواهاش رو با زن داداش سابقش میکرد و تو هم دعواهات رو با مسافرت.. اصلا به من چه که به من میگین؟
بعد یهویی دیدم خودمم دارم دعواهامو تو دلم به خودم میگم و به هیچ کدوم اینا رو در رو نگفتم که؛ ساکت باشین، لطفاااااا
آدم ها همینن، وقتی جرات اینو ندارن که تو روی کسی حرف بزنن، حرفها رو هر روز برا خودشون و آدمهای بیربط دیگه تکرار میکنن. تازه خیلی وقتها شبیه همونی میشن که ازش خوششون نمیومده ...
و همچنین تاکسی، یکی از معتبرترین دانشکدههای علوم اجتماعی دنیاست:(