saeedeh.ahmadzadeh
saeedeh.ahmadzadeh
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

نیش دندان از نیش عقرب بدتره?


همه می دانند که چقدر از دندانپزشک می ترسم. از خودش که نه... از آن فشاری که بر فک بیچاره من وارد می‌شود... فکی که باز نمی‌شود.. دهانی که با انگشت های دکتر پر می‌شود و البته بوی دستکش های پلاستیکی... وای از همه بدتر آن صدای دیرل اعصاب خرد کن..


خلاصه اینکه دندانم شکسته بود و تکه اش نه با چسب هل و نه با چسب آهن، به جایش بند نمی شد. هر روز منتظر بودم تا شجاع تر شوم، شاید رفتم و باز بوی دستکش های پلاستیکی دکتر مشامم را پر کرد... اما هر چی منتظر شدم، خبری از شجاعت نبود... از طرفی دندان رفته رفته کوچکتر میشد و بزرگتر نمیشد.

یادم آمد چقدر سر به سر بچه ها می گذاشتم و وقتی دندان شیری شان می افتاد، می گفتم: دیگه بی دندون شدی? هی خدا.. اینجوری بچه ها رو می ترسوندم و وقتی دندون در می‌آوردن با خوشحالی به سراغم میومدن که؛ خاله خاله دیدی دندون درآوردم؟ منم با خنده می گفتم: دماغ سوخته منم?

حالا خودم منتظر بودم دندان شکسته ام ترمیم شود! هر روز جلو آینه به رشد نزولی دندان می اندیشیدم و دماغم بیشتر می سوخت. کلی حرص می خوردم تا اینکه چند ماه بعد کرونا آمد و من فاتحانه گفتم: دیگه تو کرونا اصلا نمیشه رفت دندونپزشک... تا کرونا تموم بشه، منم شجاع تر میشم? یعنی ما آدمها وقتی خودمان را گول میزنیم بیشتر از هر وقت دیگری، احساس فتح و پیروزی می کنیم.

کرونا آمد و همان یه جو شجاعت که چه عرض کنم، بقیه دندان را هم گرفت و الان از آن عزیز جان ریشه ای مانده و یک تیزی برنده که به زبان که می‌خورد، نیشش می‌زند...یکجوری که دیگر یادم برود، نیش بزنم این و آن را...

دندان است دیگر... آن هم از من انتظار رسیدگی و مراقبت داشت و البته از محتویات جیب و دلم بی خبر.. دندان چه می فهمد که دندانپزشک ها با بیمه ای که البته آن را هم ندارم به دندان نگاه هم نمی اندازند. اصلا دندان از کجا می تواند درک کند که درد از دست دادن اسکناس هایی که چشمم را در آورده، بدن درد گرفته و کلی حرص خورده ام تا به دستشان بیاورم از درد باز شدن فک، دهان پر از انگشت و بوی دستکش های پلاستیکی دندانپزشک هم وحشتناک تر است؟

خلاصه دندان است و هر روز بی خبر از همه جا، نیشم می‌زند.. مثل عقرب... و من هر روز و هر ساعت بودنش را و شکستنش را مرور می کنم و بیشتر شجاعتم را می بازم...

گاهی حس می کنم که باید باشد و نیش بزند تا همواره نتیجه تعلل و بی فکری را ببینم و عبرت بگیرم... اما می ترسم به درد عادت کنم و درد بشود یکی از بایدهای متعارف من...

فعلا که خوشحالم نه از بودن درد که از عذابش... چون دردی که عذابت ندهد، ذره ذره قورتت خواهد داد... چی گفتم؟ ?

دنداندندانپزشکنیشعقربدستکش پلاستیکی
آمده ام که بخوانم و بیاموزم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید