در حال نقدِ عملکردِ یک مدیر در جلسه ی ارزیابی عملکرد هستیم. هنوز اولین فراز از نقدهای متعددم تمام نشده که مدیرِ موردِ ارزیابی، رگِ غیرتِ گردنش بیرون میزند و با چهره ای برافروخته شروع میکند به حرف زدن از کارهای خوبی که انجام داده است.
چرا رگِ کردن مان اینقدر زود متورم میشود؟
یعنی نمیشود؟ که:
انسانِ مبادیِ آداب باشم؛
به اخلاق و رعایت حقوقِ دیگران پایبند باشم؛
حقِ سایرین را پایمال نکنم؛
به فراخورِ طبقه ی اقتصادیِ آدمها، بین شان تبعیض قائل نشوم؛
از برچسبهای جنسیتی و قومیتی در تعاملم پرهیز کنم؛ و ....
اما در "تحققِ اهداف و انتظاراتِ سازمان" ناموفق شوم؟
اگر میشود؛ یعنی:
انسان محترم، دوست داشتنی و شریفی هستم اما مدیر موفقی در تحققِ اهدافِ سازمان نبوده ام.
باید عملکردم را از هویتم منفک ببینم.
سلمان سفیدچیان- ۷ آذر ۹۸