نوشتن بیش از آن که توانستنی باشد، خواستنی است. اگر نخواهید بنویسید، حتما برای آن دلیل خواهید یافت؛ ولی نوشتن، دلیل نمیخواهد؛ دل میخواهد.
یکی از مهمترین معیارها برای شناخت نویسنده از نانویسنده، سنجش علاقهمندی هر یک از این دو به فرایند نوشتن است. هر اندازه این علاقهمندی پررنگتر باشد، فرد برای پرداختن به نوشتن، و خو گرفتن با کاغذ و قلم، بیشتر پا میفشارد.
رضا بابایی، نویسنده زبردست و ویراستار کارکشته گفته است: «نویسنده آن نیست که میتواند بنویسد؛ آن است که نمیتواند که ننویسد؛ همچون شهرزاد قصّهگو... داستانهای او برای شنیدنِ خلیفه نبود؛ برای بودن و ماندن خود بود!» (آیین قلم، صص 156 - 157)
با این توضیحات، علاقهمند بودن به نوشتن یک چیز است، و علاقهمند ماندن به آن چیزی دیگر. هیچ گاه کسی را دیدهاید که پس از مدتی قلم زدن، نوشتن را بوسیده و کنار گذاشته باشد؟ اصلاً برای خودتان پیش آمده با عشق دیوانهوار به استقبال کاغذ و قلم رفته باشید؛ اما شعله سرکش اشتیاقتان، به سرعت فرو نشسته باشد؟
بسیاری افراد از من میپرسند:
و...
بر اساس آموختهها و اندوختههای هشت سالهام، به این باور رسیدهام که هنرجوی نویسندگی، پیش از پرداختن به این مسائل، باید به این پرسشها پاسخ داده باشد:
اگر کسی پاسخ این پرسشها را بداند، بعد از آن است که چگونه نوشتن، برای وی معنا و اهمّیت مییابد؛ همچنانکه نیچه گفته است: «کسی که چرایی چیزی را یافته باشد، با هر چگونهای کنار خواهد آمد.»
اگر شما به سؤالات بالا جواب دادهاید، در هر قالب نگارشی که مینویسید، با مشاهده این ویدئو، میآموزید که چگونه کیفیت نوشتههای خود را گام به گام ارتقاء دهید.
اما اگر
از شما دعوت میکنم برای آشنایی عمیقتر با دنیای شگفتآور و پهناور نویسندگی، اینجا کلیک کنید.