سعیدیگانه
سعیدیگانه
خواندن ۲۱ دقیقه·۳ سال پیش

4^2 توصیه به برنامه نویسان تازه کار ; چکیده تجربیات من در برنامه نویسی

سلام عرض میکنم.
من سعید یگانه هستم . عضو کوچیکی از جامعه برنامه نویسان ایران زمین و توی این نوشته به دعوت داتین و به مناسبت روز 8^2 یا همون 256 مین روز سال که برای خیلی از ادما عین مابقی روز های دیگس! اما برای یه جامعه از آدمایی که روی لبه تکنولوژی حرکت میکنن یه روز خاصه یعنی روز گرامیداشت برنامه نویسان یا خودمونیش همون روز برنامه نویس هست، قراره در مورد تجربیات اندک خودم توی این مسیر صحبت کنم و توصیه هایی به هم مسیر هایی داشته باشم که بعد از من مسیر پر پیچ و خم و جذاب برنامه نویسی رو انتخاب کردن و دارن رو به جلو حرکت میکنن. باعث افتخار من هست که در این نوشته و در حد توان بتونم چراغ راهی ولو کم سو برای عزیزانی باشم که در حال تلاش به رسیدن رویاهاشون هستن باشم.

قبل از شروع حرفام دوس دارم بگم که من نه ادعایی در حوزه برنامه نویسی دارم و نه خودم رو در جایگاهی میبینم که به کسی نصیحت کنم. تک تک کلمات این نوشته با عشق و احترام نوشته شده و من تنها بینش خودم و برداشت خودم رو میگم و قاعدتا چون این نوشته یه نوشته علمی نیست پس لزوما حرفایی که اینجا زده میشه معیار و تراز نبوده و تنها انتقال تجربیات و آنچه که من حس کردم هستش نه چیز بیشتری.
لحن متن کاملا صمیمی هستش و سعی میکنم برای اینکه حوصلتون سر نره خیلی دوستانه تر از همیشه بنویسم واستون و اینکه من دیدم کلی توصیه فنی دقیق و درست و استخون دار رو استادان این حوزه برای دوستان نوشته بودن و من تصمیم گرفتم که رویکردم در این نوشته از بعد فنی دور باشه چون به اغنای لازم رسیده بود این بخش و سعی کردم در مورد مسائل کمتر فنی بنویسم واستون و به مسائلی بپردازم که شاید کمتر بهش پرداخته شده.

در نهایت قبل اینکه شروع کنم باید بگم که خیلی دوستتون دارم امیدوارم بتونم انتظارتونو برآورده کنم و امیدوارم حرفام ارزش اینو داشته باشن که چند دقیقه ایی از وقتتونو صرفش کنید.




با توجه به ارادت ویژه جامعه برنامه نویسان و مهندسان کامپیوتر به عدد 2و توان هاش و با توجه به اینک نزدیک روز 256 ام هم هستیم منم تصمیم گرفتم نوشتم 4^2 بخش داشته باشه که مثلا خفن طور به نظر بیاد !!!

ایشالا که یخ بینمون آب شده باشه و یه کمی خوشتون اومده باشه از من و کم کم برم که واستون یه 16 تا توصیه که از دل تجربه هام بیرون اومده رو داشته باشم.

1-تکرار کلیشه همیشگی... برو دنبال علاقت !

صبر کن لطفا کلوز نکن صفحه رو ! شماره یک کلیشست ولی به هزار و یه دلیل باید بگم واستون چون در عین حالی که همه ما این جمله رو صد بار از دبیر پرورشی و مشاور کنکور و خاله و دایی و عمه و تلوزیون و ... شنیدیم و دیگه گوشمون بهش عادت کرده و بعنوان کلیشه برچسب زدیم روش اما راستشو بخواین این عشق و علاقه خیلی مهمه اقا!.

حالا شاید بپرسی چطور مهمه؟

من میگم مهمه چون دیر یا زود بعد از شروع مسیر برنامه نویسی و برنامه نویس شدن به یه نقطه ایی میرسی که کم کم اون اشتیاق و هیجانت فروکش میکنه و روبروتو میبینی که کلی چیز هست که باید یادشون بگیری ولی یهویی خودتو میبینی که بنزینت تموم شده !
اما خوشبختانه یا متاسفانه تو مسیر ما عین مسیرای دیگه نمیتونی بزنی بغل جاده چارلیتری رو از صندوق در بیاری و دنبال یه ادم خوش مرام باشی که بزنه بغل بهت بنزین بده...

راستشو بخوای اکثر مواقع که به اون جایی که در بالا بهش اشاره کردم میرسی، تنهایی و تا فرسخ ها ادمی که درک بکنه داری چیکار میکنی و میخوای چیکار کنی رو پیدا نمیکنی; شایدم باید به بقیه حق بدیم ، مسیری که ما میریم شاید برای ادما اصلا قابل لمس نیس; شبیه چیزی مثل یه کسب و کار سنتی که پولت تموم میشه وسط کار و میری به ننه بابات میگی یه چند تومن میخوام که جنس بخرم واس مغازه نیست! اینجا شاید نشه بری به بابات بگی بابا رسیدم سر مبحث یادگیری پوینترا یا شی گرایی و الان همه چی واسم زمخت شده و حوصله ندارم چیکار کنم.

اونم یه نگاهی میندازه بهت قاعدتا و میگه پسرم / دخترم یه چایی میاری بابا جان ؟

اما عشق وارد میشود...

اینجاست که اگه اصلا مسیر درست اومده باشی عشق باعث میشه که ادامه بدی و به اوضاع مسلط شی و جلو بری.

پس عزیز دلم اگه تو مسیر اومدی ، اول چشاتو ببند یه نفس عمیق بکش و کلی ساعت فکر کن و تجسم کن که دوست داری ده سال دیگه کجا باشی . ایا اونموقع هم خوشحال هستی از اینکه برنامه نویس هستی یا نه ؟

باگ ما ادما اینه که خیلی وقتا موقعی که میخوایم یه تصمیمی بگیریم اونقد تجربه و پختگی نداریم که بدونیم داریم چیکار میکنیم و بیشتر دنبال یکی میگردیم نگاش کنیم الگوش کنیم و مسیر اونو بریم ....

مسیر آدما متفاوته ، هیچ مسیری بد یا خوب نیست . این ماییم که به خوب و بد بودنه معنا میدیم، پس سعی کن به انتخاب خودت بیای توی این مسیر ، اگه دیدی واقعا عاشقش شدی و حسه موندگاره بدون جات درسته و باید خوشحال باشی . البته راستشو بخوای میگن عشق تو هرکسی یه طوری نمایان میشه . امیدوارم ناقل بی علامت نباشید خخخخ.

مابین حرفام بگم همین الان که مینویسم واستون از این کرونا هندیا گرفتم به همین خاطر ناقل بی علامت و ... اینا رو دسکتاپ مغزم بازن و حواستون به خودتون باشه شما، در حد لهجه هندی رفقای هندیمون که تو یوتیوب میبینید تحملش سخته این دلتا ... خلاصه از من گفتن بود. بگذریم ...

دوست جانم . عشقم . قربونت برم پس اگه خواستی برنامه نویس بشی ، هول نشو و فکر کن ببین کدوم حوزه واست بیشتر جذابیت داره و حال میکنی باهاش و چند سال دیگم اگه باز یکی پرسید ازت دوست داری برنامه نویس چه حوزه ایی باشی همین جواب الانو بهش بدی (البته منظورم این نیس باید یه حوزه رو بگیری و بری جلو، همه ما بهتر میدونیم که یکی از ویژگی های اصلی دنیای تکنولوژی سرعت رشد و منعطف بودنشه پس لزوما قرار نیست ما تا اخر عمر یه کاری انجام بدیم . ما درخت نیستیم میتونیم جابجا بشیم و توانایی های جدید کسب کنیم )

2-گنجشک نباش ! پریدن از این شاخه به اون شاخه دیر به مقصد میرسونتت

همین دو خط نشده که گفتم ما قرار نیست تا اخر عمرمون تو یه فیلد کار کنیم و الانم باز رو حرفم هستم اما یچیزی که هست اینه که یکی از پر تکرار ترین تله های یادگیری در دنیا همین تله پریدن از این شاخه به اون شاخه هستش.

حالا منظورم چیه ؟

منظورم اینه که زیاد دیدم ادمایی که شروع میکنن پایتون یاد بگیرن . تا حدی جلو میرن و شروع میکنن به یادگرفتن جاوا ... پنج روز بعد میرن سراغ php و بعد یه ماه به خودشون میان میبینن ای بابا 5 تا زبان رو شروع کردن یادگرفتن ولی یادشون نمیاد که یه متغیر ساده چطور تعریف میشد تو هرکدومش.

به این میگن گنجشکی پریدن از این شاخه به اون شاخه. اگه یکی نظر منو بخواد بهش میگم که بجای اینکه همش از این ور به اون بپری شروع کن به یادگیری یه زبان (ترجیح خودم زبانی مثل ++c عه چون سینتکس سی پلاس رو بلد باشی میتونی چند تا زبان دیگه رو هم راحت یاد بگیری و همچنین مفاهیمی مثل شی گرایی رو خیلی خوب میتونی یاد بگیری باهاش . البته میگم حرف من معیار و چراغ راهنما نباشه واستون . من تجربه خودمو میگم و صحیح یا اشتباه بودن مفهومی نداره اینجا و بحث ترجیحات شخصیه) بعد که تا حد قابل قبولی در اون زبان خبره شدی و یاد گرفتیش میتونی توسعه بدی خودتو و سراغ مابقی زبان ها هم بری .اما عجله کردن ممنوع و زبان برنامه نویسی لباس نیس که در طول هفته چند بار عوضش کنی ....

3-یه نادان با برنامه بهتر از یک دانای بی برنامست ! سخن بزرگان

قبل از شروع کردن به یادگیری و صرف زمان و هزینه باید بشینی حساب کتاب کنی با خودت. در واقع یکی از هزاران چیز مهمی که تو مدرسه بهمون یاد ندادن اینجا بکار میاد...

توصیه میکنم قبل از شروع هرکاری یه افقی واسه خودتون ترسیم کنید و یه برنامه ریزی بکنی و مشخص کنی واسه خودت که من میخوام طی مثلا این زمان به این نقطه برسم و باید براش اینکار هارو انجام بدم.

اگه شروع به هدف گذاری برای خودت بکنی متوجه میشی که خیلی از جزئیات نمایان میشه واست و متوجهشون میشی و تکلیفت مشخص میشه باهاشون که باید فلان کارو بکنم اگه میخوام به نقطه فلان برسم.

یادتون نره که ما عمرمون محدوده، زمانمون محدوده، پولمون محدوده، از همه مهمتر حوصله و انرژیمون محدودتره و در کنار یادگیری برنامه نویسی چندین تا کار مهم دیگه هم داریم ، مهمترینش زندگی کردن !بله درست میخونی ! بلاخره نمیشه که از صب تا شب نشست در مورد int , float,class,function و ... یادگرفت. باید زندگی هم کرد، تفریحم کرد، سرکارم رفت احیانا یا مدرسه و دانشگاه و.... چمیدونم بلاخره ادما همیشه یه کاری دارن انجام بدن راستیتش. همینجا بگم که افراطی نباشید تو یادگیری، قرار نیس زندگیو تعطیل کنی و شب و روز رو این کار کنی، راز پیروزی تو زندگی تعادله، هرچیزی از تعادل خارج بشه بهت آسیب میزنه یادت بمونه .

4-چیز های ارزشمند راحت بدست نمیان ، اگه یچیزیو راحت بدست آوردی بدون ارزشمند نیست !

راست حسینیشو بخوام بگم اینه که نمیشه هم خوشگذروند هم وقت نزاشت هم تمرین نکرد هم به باگ نخورد و هم برنامه نویس خوب شد.

بازم یه گریزی به چند خط بالاتر بزنم، من گفتم قرار نیست صبح تا شب زندگیو تعطیل کنی که به یادگیری برنامه نویسی مشغول باشی اما خب قرارم نیس روزی یه ربع وقت بزاری واسش.

یادگیری یه زبان برنامه نویسی نیاز به گذر زمان و تلاش های مکرر داره و باز اینجا یه داستانی ممکنه پیش بیاد، اینکه یهویی تو ذوقت میخوره

با کلی انگیزه شروع کردی به یاد گرفتن ، ویدیو آموزش استاد رو دیدی یا کتاب خوندی ، بعد پا میشی میری پا سیستمت شروع میکنی به نوشتن ساده ترین چیزی که تو ویدیو دیدی یا خوندی تو کتابه و بعد میبینی ای بابا! کار نمیکنه! بعد میری کتابه رو باز میکنی میبینی عین خودش نوشتی ولی کار نمیکنه !

یهویی تو ذوقت میخوره و شاید خیلیا داستان برنامه نویس شدنشون تو همین قسمت به پایان میرسه و باید بدونید که تنها 1 درصد جمعیت دنیا جزو جامعه برنامه نویسا هستن و اگه کار راحتی بود این کار، قاعدتا نباید تنها یک درصد جمعیت دنیا انجامش میدادن و باید این میزان خیلی بیشتر میبود.

مهمترین توصیه ایی که میتونم بکنم در اینباره اینه که سعی کنید آرامش خودتونو حفظ کنید، چند ساعتی به خودتون استراحت بدین و ذهن خودتونو ریکاوری کنید و تلاش کنید که کشف کنید مشکل از کجاست.

تجربم نشون میده که به طرز مسخره ایی یه موضوع خیلی ساده باعث ایجاد مشکل شده، موضوعه سادس اما شاید شمارو امتحان میکنه که ببینم چقدر قوی هستید که ادامه بدین ، یادتون نره توصیه شماره 1 رو ، عشقه اینجا بدرد میخوره ...

سعی کنید عاشق چیزی باشید که انجامش میدین و هر وقت سخت شد شرایط به جملم فکر کنید :

چیز های ارزشمند راحت بدست نمیان ، اگه یچیزیو راحت بدست آوردی بدون ارزشمند نیست !

یادگیری یه فرایند زمانبره و نباید انتظار معجزه داشته باشید .اگه از خودت انتظار داری بعد دیدن 5 ویدیو آموزشی یه برنامه کامل بنویسی شبیه اینه انگار از یه بچه دو ساله بخوای یهویی تو المپیک دو صد متر شرکت کنه و اول شه .

به بلوغ رسیدن شما زمان میبره و باید خونسردی خودتونو حفظ کنید و در مسیر حرکت کنید . راننده ماشین رویاهاتون باشید و فقط باید نزارید از جاده بیرون بزنه ماشین . سرعتتون کم بود عیب نداره اما حواستون باشه از جاده بیرون نرید.

5-شبکه خودتو بساز ! تنهایی به اندازه سرطان کشندس در همه موارد !

خودمونیشو بگم تا وقتی که داری تو جاده آسفالت تخت گاز جلو میری همه چی اوکیه اما جاده همیشه اتوبان نیست، بعد یه مدت رشد کردن به جاده خاکی هاشم میرسید(کشف مباحث پیشرفته ) و اینجاست که عین صعود تنهایی به قله کوه ، تنهایی جلو رفتن خطرناکه ، تو همچین مواقعی نیاز به شبکه سازی کاملا حس میشه.

اما منظور از شبکه سازی چیه واقعا ؟

باید تلاش کنید که با ادم های شبیه خودتون آشنا بشید و سعی کنید با اونها ارتباط بگیرید تا در مواقع لازم به همدیگه کمک کنید و جلو برید ، عین دو کوهنوردی که با یه طناب خودشونو به همدیگه متصل میکنن و میخ هایی رو تو دل سنگ میکوبن هرکدوم جداگونه تا اگه زمانی یکی از اونها تعادل خودشو از دست داد. میخ کوبیده شده توسط دیگری و طناب متصل کننده اونا در نقش ناجی ظاهر بشه .

بعنوان یه برنامه نویس شما هم نیاز به همچین چیزی دارید، پس تا میتونید با آدم های همسو و همجهت با خودتون آشنا بشید و سعی کنید به هم کمک کنید و با یکدیگه رشد کنید.

بعد یه مدت به خودت میای میبینی 20 30 40 یا هرچند تا دوست ارزشمند و خفن و باحال و صد البته متخصص پیدا کردی که موقعی که نیاز به کمک داری بدون هیچگون چشمداشتی به کمکت میان و این حس خیلی خوبی داره.

شبکه خودتو سعی کن از همین امروز بسازی ...




اگه علاقمند به دیدن دوره هستین روی این لینک کلیک کنید تا به یوتوب من منتقل بشید. دوره بصورت رایگانه و پروژه محوره و از 0 تا 100 یه فروشگاه اینترنتی وردپرسی رو در اون طراحی کردم.

خوشحال میشم عضو کانالم بشید. یادمون نره که جامعه برنامه نویسا بهم همیشه کمک میکنن و این یه فرهنگ ناب و قابل ستایشه.

امیدوارم بتونم شما رو در شبکه خودم داشته باشم و از حضورتون استفاده کنم.

یوتیوب من

توییتر من

اینستاگرام من



6-حساب حساب کاکا برادر ! زندگی خرج داره ...

بازم تاکید کنم که ما منابع محدودی داریم و یکی از مهمترین منابع های محدود (واسه خودم ناموجود خخخ) منابع مالیه؛ بخصوص اگه مستقل باشید و تنها کانال ورودی درامدتون وابسته به کار کردن خودتون باشه .

خودمونیشو بگم اگه نون بازو خودتونو میخورید و آویزون بقیه ( تو بخون ددی ) نیستید، بلاخره باید کار کنید . بعد از مدتی آموزش و با توجه به میزان تمرین و تجربه ایی که کسب میکنید میتونید کار مرتبط با برنامه نویسی پیدا کنید و باهاش زندگی رو ادامه بدین، شبکه سازی تو این بخش خیلی موثره و اگه خوب انجامش داده باشید قطعا دوستانی خواهید داشت که یه شغل مناسب رو براتون پیدا کنن و مشغول بشید.

مزیت کار کردن تو حوزه تخصصی و مرتبط اینه که به ادم یه اعتماد به نفس خیلی خوبی هم هدیه میده و آدم کلی از خودش راضی میشه و میفهمه که نه بابا مسیری که انتخاب کرده اشتباه که نبوده هیچ، همونیم که ایدالش بوده هست تازه، البته اینم بگم اگه شغل غیر مرتبط هم دارید نباید معکوس این حرفم روی شما تاثیر بزاره، فراموش نکنیم که ما هرکدوم داستان زندگی خودمونو داریم و تنها بخش کوچیکی ازش عین کوه یخ نوکش از آب بیرون میزنه و عمده زندگی ما زیر آبه و هیچکس رو نمیشه با دیدن نوک کوه یخش قضاوت کرد.

خلاصه اگه تونستید مرتبط پول در بیارید که عالیه اگرم نشد قرار نیس نا امید باشید، باید رو آموزش و تمرین فوکوس باشید و خودتونو قوی کنید به وقتش کار به سراغ شما میاد بجای اینکه شما سراغ کار برید.

7-اکثر بزرگان از زمین خاکی شروع کردن ! چرا ما شروع نکنیم واقعا !

همین الان بزنی شبکه مستند یکیو داره نشون میده که داره میگه من از صفر شروع کردم و کم کم بالا اومدم. در عین کلیشه ایی بودن اما بیراه نیست این حرف.

یکی از آفت ها و فلات های یادگیری که به چشم دیدم اینه که یه ادمی فکر میکنه حتما برای شروع یادگیری باید یه مک بوک داشته باشه یا یه دوره گرون 15 میلیونی شرکت کنه !

واقعیتش اینه که بزرگترین و مهمترین سرمایه شما ذهن و اراده شماست نه تجهیزات شما

بجای اینکه درگیر خرید و صرف هزینه غیر ضروری برای تجیهزات و ... باشید به فکر تقویت اراده و تمرکز روی یادگیریتون باشید. باور کنید که برای یادگیری برنامه نویسی نیازی به داشتن قوی ترین سیستم های دنیا نیست و با حداقل ها هم میشه کار کرد.

تا یه مدت قابل توجهی بعد از یادگیری یه زبان برنامه نویسی شما برنامه های کوچیک رو مینویسید و بیشتر تفکر و بینش پشت برنامه نویسی رو فرا میگیرید و نیازی نیس که خرج اضافه رو دست خودتون بزارید یا خودتونو معطل این کنید که تا من فلان لپتاپو نخرم شروع به کار نمیکنم.

صادقانه بگم این تفکر ، تفکر خطی و ثابتیه و منجر به شکست شما خواهد شد.

سرمایه اصلی شما خودتونید . تجهیزات در یک سطح حداقلی کفایت میکنه بخصوص اگه مشکل منابع مالی دارید به جای فکر به ارتقا سیستم به ارتقا دانش خودتون فکر کنید.

8-کنجکاوی، نیروی محرکه و عطش بیشتر برای یادگیری ! بینش و جهانبینیتو در سطح یک برنامه نویس ارتقا بده

مسئله مهمی که وجود داره اینه که برای بالابردن راندمان و عملکرد بهینه خودتون در یادگیری و پیاده سازی و تمرین آموخته های خودتون، نیاز به این دارید که کنجکاو باشید و صد البته علاقه مند به کشف ناشناخته ها (بی دلیل عشق و علاقه رو بعنوان توصیه شماره 1 ذکر نکردم).

سعی کنید بجای حفظ کردن مسائل بخصوص در زمانی که اول راه هستید، چرایی ها و دلیل رخداد هارو درک کنید.

اکثر شما زمانی که تازه دارید یاد میگیرید مفاهیمو، سعی میکنید حفظ کنید بعضی چیزا رو و مثلا ظرفیت int رو حذف میکنید که بین منفی 32768 تا مثبت 32767 هست و ...

سعی کنید به جای حفظ کردن ، کشف کنید داستان و دلیل پشت مسائل رو، یک برنامه نویس خوب برنامه نویسیه که دید کنجکاوانه ایی نسبت به مسائل و اتفاقات داشته باشه . چرایی هارو کشف کنید؟

اگه بخوای ظرفیت متغیر هارو حفظ کنی بعد 2 سال از یادت میره کامل اما اگه فلسفه پشتش رو درک کنی تا اخر عمرت بدون حفظ کردن میتونی همیشه محاسبه کنی که چرا یک متغیر short int اینقدر ظرفیتشه و مسائلی از این قبیل بسیارند در برنامه نویسی.

سعی کن از لایه و زاویه تخصصی و بصورت عمیق به چرایی ها و چگونگی ها فکر کنی و دید خودتو از دید یک فرد عادی جدا کن. برای مخاطب عام نباید مهم باشه که بعنوان مثال چرا شمارش اعداد در کامپیوتر از 0 شروع میشه اما برای یک برنامه نویس درک همچین اتفاقاتی یکی از ضروریاته.

مخلص کلام اینکه ما حق نداریم هیچ چیزی رو حفظ کنیم. ما وظیفه داریم چرایی پشت صحنه اتفاقات رو درک و یاد بگیریم.

9- همه چیز را همگان دانند، همگان از مادر نزادند، از سوال کردن نترسید!

یه جمله معروف هست که میگه همه چیز را همگان دانند، همگان از مادر نزادند،تفسیرش اینه که هیچ فردی رو تو دنیا پیدا نمیکنی که جواب همه چیز رو بدونه و همه چیز رو همگان میدونن و خیلی از اون همگان هنوز هم بدنیا نیومدن اصلا!

این جمله به خرد جمعی اشاره میکنه، دانش اکتسابیه ینی چی؟ یعنی اینکه کسب میشه و هیچکس مادرزاد علامه دهر به دنیا نمیاد.

یادگیری و خبره شدن در یک حوزه نیازمند پاسخ دادن به سوالات زیادیه که در یک ذهن کنجکاو پدید میاد و خوشبختانه یا متاسفانه جواب این سوال ها رو هیچکس بطور کامل نداره، در نتیجه یکی از توانایی هایی که باید تقویت کنید در خودتون ، توانایی پرسیدن سواله، شبکه سازی کمکتون میکنه که سوالاتتونو از دوستانتون بپرسید اما توانایی پرسش سوال رو باید در خودتون پرورش بدین و اینقدر بپرسید که به جواب برسید.

البته خوشبختانه یکی هست هرچی ازش بپرسی خسته نمیشه و بهترین جوابام میده بهتون! اسمش گوگله! توانایی سرچ کردن یکی از ملزوماته ، سعی کنید یاد بگیرید چطور سوالای خودتونو از گوگل بپرسید که به جواب دقیق هدایتتون کنه.

مطمئن باشید سوالی که شمارو مشغول کرده قطع به یقین قبلا هزاران نفر رو مشغول خودش کرده و تقریبا جواب تمومی سوالای خودتونو میتونید تو اینترنت و سایت هایی مثل استک اور فلو پیدا کنید.

10- از 10 به خودت چند میدی؟! من میگم به خودت 7 بده

اگه الان ازت بپرسن از ده به خودت یه عدد بده ، اگه بین 1 تا 7 بدی به نظر من اوکیه ولی توصیه میکنم هیچوقت به خودتون عددی بالاتر از 7 ندین. حالا چرا اینو میگم؟

در بهترین حالت به خودتون همیشه 7 بدین ، در بهترین و ایدال ترین شرایط و همیشه 3 عدد جای خالی بزارید برای اینکه بتونید خودتونو ارتقا بدین.

کسی که از 10 به خودش 10 میده قاعدتا از دید خودش به هرآنچه که نیاز بوده رسیده و دیگه نیازی نیست حتی ذره ایی تلاش برای بهتر بودن بکنه و این قانون 10 از 10 تو جامعه برنامه نویسا کار نمیکنه چون علم برنامه نویسی علم hightech ایه که با سرعت سرسام آوری در حال رشد و به جلو رفتنه و ته نداره و روز به روز داره توسعه پیدا میکنه. ما نهایت بتونیم اقیانوسی به عمق یه بند انگشت باشیم و اندکی از کل این دانش رو بفهمیم ولی این تفکری که تو کامل شدی و دیگه نیاز نیس یادبگیری رو اگه داشته باشی تنها بعد از 6 ماه از بازی تورو خارج میکنه. پس همیشه 30 درصد جا واسه توسعه و ارتقا خودتون داشته باشید . همیشه... فراموش نکنید.

11- بهترین نسخه خودت باش ، رقیب تو تو آینه روبروته

یه مشکلی که دیدم بچه هایی که تازه شروع کردن به یادگیری برنامه نویسی دارن اینه که خودشونو با دیگران میسنجن و اگه دوستشون از خودشون سرعت رشد بیشتری داشته باشه سرخورده میشن. واقعیتش اینه بچه ها که قرار نیس خودتونو با کسی مقایسه کنید، این زندگی مال شماست و قانوناشم خودتون مینویسید. اجازه ندین چارچوب های ذهنی ازپیش ساخته ایی مثل اینکه کی بهتره ، کی بهترین عملکرد رو داره و .... اذیتتون کنه.

شما قرار نیست در رقابت با دیگران باشید. تنها رقیب خودتون ، خودتونید. سعی کنید هر روز یه ورژن بهتر از دیروز خودتون باشید و بعد مدتی میبینید که چند صد درصد عملکرد بهینه تری به نسبت روز اولی که شروع کردین مسیر برنامه نویس شدن رو داشتید.

البته همیشه یه نیم نگاهی به دوستاتون داشته باشید و سعی کنید جا نمونید و تلاش کنید ولی بازم میگم راز موفقیت در تعادل در زندگیه . شما حق ندارید افراط یا تفریط کنید در این موضوع. اگه اینکارو بکنید ذهنیت خودتونو خراب میکنید و باعث میشه بعد مدتی همه چی واستون بی معنی بشه و ول کنید کلا همه چیو.

12-ذهن سالم در بدن سالم وجود داره ! مراقب جسمت باش

یه مشکل عمده ایی که برنامه نویسا دارن اینه که اکثرا یکجا نشینن و زل زدن به یه مانیتور همیشه و صدای کیبورد میاد همش; این عدم تحرک و کار و تلاش بیش از حد گریبونتون رو خواهد گرفت و یادمون نره که تا جسم سالم باقی نمونه ذهن نمیتونه شکوفا بشه و خلاقیت خودشو نشون بده. حتما یه پلن سبک ورزشی در حد پیاده رویی 45 دقیقه تا 1 ساعتی روزانه تو برنامتون بزارید . تحقیقات نشون دادن که پیاده روی هم راندمان ذهن رو افزایش میده هم باعث سلامتی جسم میشه . از این نکته مهم غافل نشید.

13-دیگران کاشتند ما خوردیم , ما نیز بکاریم دیگران بخورند ! لزوم همکاری بدون چشمداشت در جامعه برنامه نویسان

به جد میگم که جامعه برنامه نویسان دنیا یکی از بهترین فرهنگ های دنیارو دارن که آرزوی خیلی از جوامع دیگست که به همچین پختگی و بلوغی برسن.

به قطع یقین یکی از بهترین جوامع در موضوع همکاری و به اشتراک گذاشتن تجربیات و دانش با یکدیگه جامعه برنامه نویسانه، یک فرهنگ فوق العاده من باب کمک به یکدیگه بدون چشم داشت شکل گرفته که کلی ادم روزانه تلاش میکنن مشکل ادمایی رو رفع کنن که نمیشناسن و این خیلی فرهنگ جذابیه . توصیه میکنم شما هم به این حرکت و پویش بپیوندید و به دیگران کمک کنید تا در موقع نیاز به کمک به راحتی کمک خودتونو دریافت کنید.

14-چرخ رو اختراع نکنید البته بجز یکی دوبار اول!

سعی کنید چرخ رو از نو اختراع نکنی البته بجز یکی دوبار اول!

اکثر مفاهیم دنیای برنامه نویسی مثل متد های لاگین و ثبتنام و ... به بهترین شکل ممکن توسط بهترین برنامه نویسان دنیا توسعه داده شده و در دسترس همگان قرار گرفته و با اضافه کردن پکیج و یا کتابخونه هایی به برنامه خودتون به راحتی میتونید از بسیاری از قابلیت ها استفاده کنید. البته این موضوع باعث نشه که اون تفکر کنجکاو در شما از بین بره. سعی کنید برای درک بهتر روند ها چند بار تلاش کنید که کد هایی بنویسید که یکار روتین خاص رو انجام میدن . این تمرین باعث میشه که بهتر اون فرایند هارو درک کنید . بعد از درک فرایند ها تنها کافیه ایمپورت کردن رو یاد بگیرید. به همین سادگی ...

15- فقط فارسی بدونی باگ هات هیچوقت تموم نمیشن

دنیای وب فارسی در چند سال اخیر بسیار رشد کرده اما طبق امار تنها 3 درصد از سهم محتوای وب دنیا در اختیار زبان فارسی هست و این یعنی برای اینکه بتونید مشکلات خودتونو سریع تر و راحت تر حل بکنید نیازه که زبان انگلیسی خودتونو تقویت کنید. با یادگیری پایه ایی زبان انگلیسی و سرچ مشکلاتتون به این زبان با احتمال خیلی بیشتری به نسبت سرچ با زبان فارسی احتمال پیدا کردن راه حل خودتون رو خواهید داشت. پس در کنار یادگیری زبان برنامه نویسی زبان انگلیسی خودتونو تقویت کنید چرا که هم در امر حل مشکلات و هم در حوزه یادگیری بشدت به شما کمک شایانی میکنه.

16- talk is cheap show me the code

در آخرین نکته هم گریزی میزنم به سخن لینوس توروالدز خالق لینوکس و یکی از بهترین برنامه نویس های تاریخ که میگه حرف زدن که راحته راست میگی کد هایی که زدی رو نشونم بده که کنایه به اینه که دو صد گفتار چو نیم کردار نیست!

با کافی خوردن و استوری گذاشتن اونم دوبار در روز هیچکسی برنامه نویس نشده. برای رشد و توسعه خودتون باید وقت بزارید، تلاش کنید، تجربه کسب کنید و به آینده امیدوار باشید و از همه اینها مهمتر به هدف خودتون ایمان داشته باشید و اونو باور کنید.

در واقع موفقیت چیزی نیست جز انجام کار های سخت و حوصله سر بری که خیلی ها حوصله انجام دادنش رو ندارن اونم نه در طی یک یا دو روز بلکه در طی مدت زمان نسبتا طولانی.

در اخر از اینکه این نوشته رو مطالعه کردین خیلی ازتون ممنونم. خوشحال میشم که نظر خودتونو برام بنویسید و باعث افتخارم خواهد بود اگر صحبت هام تاثیر مثبتی در شما داشته باشه .

حرف زدن اسونه کد هایی که نوشتی رو نشونم بده
حرف زدن اسونه کد هایی که نوشتی رو نشونم بده



اگه خواستید با من بیشتر در ارتباط باشید من رو میتونید در اینجا ها پیدا کنید و خوشحال میشم بیشتر با شما آشنا بشم و شمارو در شبکه دوستان خودم داشته باشم. یادتون نره فالو کنید منو .قربونتون برم.

با آرزوی بهترین ها برای شما و تشکر از مجموعه داتین برای دعوت از من برای نگارش این متن. مواظب خوبی های خودتون باشید.

twitter

کلی ویدیو که حس میکنم بهشون علاقه داری منتطرتن یه سر به کانال یوتوبم بزن
کلی ویدیو که حس میکنم بهشون علاقه داری منتطرتن یه سر به کانال یوتوبم بزن

youtube

instagram

linkedin

my website



داتینسعیدیگانهروز برنامه نویستوصیه به برنامه نویسان تازه کاربرنامه نویسی
من سعید یگانه هستم، یه گیک و مهندس نرم افزار، برنامه نویس، دیجیتال مارکتر و سئو منیجر، کارآفرینی جسور، مشاور کسب و کار و تولید کننده محتوا، نویسنده حوزه تکنولوژی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید