خوزستان از هیاهوی دیروز تا سکوت امروز
برای ارزیابی هر موضوعی می توان KPI های (شاخص های کلیدی عملکرد) مربوط به آن را مورد سنجش دقیق قرار داد پس از آن می توان قضاوت کرد،همانگونه که در مقایسه بسیاری از اینگونه موارد دخالت های بی جا سیاستگذاران و حاکمیت ،سره را از ناسره به خوبی تمیز داد نمی شود،بر همین منوال برای سنجش دقیق این موضوع نخسین اقدام شناسایی و بررسی دقیق شاخص های کلیدی است اگراین روزهای خوزستان است را به عنوان موضوع مورد بحث بدانیم شاخص هایی را که می توان مورد بررسی قرار داد ضعف ساختاری و نهادی که این دو زیرشاخه ها و دسته بندی های متعددو متفاوتی را در بر می گیرد؛شاخص هایی کمی و کیفی که کاملا دست یافتنی است.توجه به خوزستان همانند بسیاری از دیگر موضوعات روزمره ماست که به دلیل مشغله ها به فراموشی سپرده می شود و کسی نیست که بخواهد از آن دفاع کند،زمانی که باید مسئولی پاسخگوی این موضوع ملی باشد که پاسخگو بودن شفافیت را ایجاد می کند و این شفافیت فروکش شدن خشم ملت را در پی خواهد داشت،پرداختن بدان یعنی محاکمه و در نهایت عزل آن مدیر،گرچه انتظار از استعفاء یک و یا چند مدیر در این امر دور از ذهن است زیرا که ماندن در پست ها دلچسپ تر از کنار کشیدن است.خوزستان محصول ناکارآمدی مدیران استانی و ملی بوده که طی چند دهه این نتجه شوم را رقم زدند
گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنکه هست گیرند
خوزستان با یک مرگ تدریجی دست و پنجه نرم می کند و چنان بر اوسخت گذشته که زانوی ایستادن دیگر ندارد ،همانند بغضی در گلوست که اشک اش گر راه بیفتد می تواند کارون را دوباره پر آب کند .
خوزستان در این روزها در لاک تنهایی خویش بشر می برد و سقف آرزوهایش همان کف حداقل چیزی بود که یک دهه پیش طلب می کرد.خوزستان این روزها نه تنها دردش دوا نشد بلکه دیدیم که اراده ای برای حل آن وجود نداشت.اگر فلات ایران را به مثابه یک کشتی بدانیم بی شک خوزستان نیز گوشه و قسمت مهمی از این کشتی است که در حال غرق شدن و به زیر آب رفتن را با سرعتی دوچندان در حال سپری کردن است،برای حل این معضل راهکاری جز باز گذاشتن دهان منتقدین است و تشکیل یک تیم بحران برای جلوگیری از خسارات بیشتر نداشته و نداریم.