در دوره دانشجویی، به واسطه حضورم در تهران کارهای زیادی را مربوط به دوست و رفیق انجام می دادم. از خرید کتاب جلوی دانشگاه تهران گرفته تا انجام کارهای اداری. در یکی دو سال اول این موضوع حالت آزار دهنده ای پیدا کرده بود تا اینکه با جا به جایی و اقامت در محل جدید، شماره تماسم را به کسی اعلام نکردم تا مشکلات کمتری داشته باشم زیرا این کار علاوه بر اینکه وقت و زمان زیادی می گرفت، برایم هزینه های زیادی در مدت زندگی دانشجویی داشت. تنها دوستان صمیمی از شماره جدیدم آگاه بودند و این در حالی بود که مراعات حال مرا می کردند و کمتر موردی را ارجاع می دادند.
در یکی دو سال اول مثلا زمان بازیهای استقلال و پرسپولیس، حدود بیست نفر از دوستانم برای دیدن بازی به تهران می آمدند و مهمان می شدند، به اندازه کافی بالش و پتو برای مهمان ها نداشتم و از کتاب و کیف سامسونت هایشان برای بالش و هرچند نفر از یک پتو استفاده می کردند. تهیه غذا و پذیرایی را که وظیفه خود میدانستم و با خوشحالی انجام می دادم. جالب ترین قسمت موضوع در اینجا بود که در ایام نوروز یا تابستان که به شهر خود برمی گشتم، بازخورد گرمی از مهمان هایم دریافت نمیکردم و حتی گاهی با فرار آنها از برخورد مشترک مواجه میشدم و جالب اینکه سال بعد دوباره میزبان همان ها بودم.
تجربه سالهای بعد و عدم دسترسی به محل زندگی من، ورق را برگرداند و دوستان با شور و اشتیاق علاقه داشتند که از زندگی و کار و محل جدید من سر در بیاورند. این پختکی و درک وضعیت طرف مقابل، آرام آرام شکل گرفت.
بخش عمده ای از زندگی ما را دوستان ما تشکیل می دهند که بنا به زمان به گروه های متفاوتی تقسیم می شوند مانند دوستان مدرسه(دبستان،راهنمایی،دبیرستان)، کوچه و محله، همدانشگاهی ها، هم باشگاهی ها، دوستان محل کار و همکاران و دوستان فضای مجازی.
جایی از اپیکور، فیلسوف یونانی خواندم که: پیش از آن که چیزی بخوری یا بیاشامی، خوب ببین با چه کسی می خوری یا می آشامی، نه این که چه می خوری یا می آشامی، زیرا غذا خوردن بدون دوست چیزی نیست غیر از زندگی شیر یا گرگ.
دوستان حقیقی، ما را براساس معیارهای دنیوی نمی سنجند و رابطه دوستی آنها متاثر از ظاهر یا جایگاه اجتماعی ما نیست. هر چند که یکی از دلایل اصلی میل به ثروت این است که آرزو داریم دیگران به ما ارج گذارند و با ما خوب رفتار کنند. گاهی جستجوی ما برای بدست آوردن پول هیچ دلیل مهم تری از تضمین احترام و توجه مردمی نداشته است. دوستان کمی وجود دارند که می توانند عشق و احترامی را به ما بدهند که ثروت قادر به تامین آن نیست.