رالف گویینگز آمریکایی _زاده ۱۹۲۸ و وفات یافته ۲۰۱۶_ از برجسته ترین نقاشان جنبش فوتورئالیسم _اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰_ بود.
سوژه های رالف از میان عناصری به گزین شدهاند که اغلب بر چند رکن استوار اند. نخست ترجمه طبیعت بیجان، که پیش از اختراع دوربین عکاسی، بار زیبایی شناسی بخصوصی را حمل مینمود.اما در دهه ۷۰ میلادی چه دلیلی برای باز آفرینی چیزیست که دوربین بهترش را تولید میکند؟ پاسخ در نحوه بازنماییست. دوربین تمام حقیقت را باز مینماید.
رالف گویی در بازنمایاندن قهوه و دونات، عقلی که همزمان منجر به ظهور فاشیسم و اختراع دوربین عکاسی شده را به چالش میکشد. نتیجتا اشاره رالف به این بخش از حقیقت پر رنگ تر است.
جایی که گویینگز ابتدا شی بودگی سس هاینز را میزداید و سپس با بازنمایی آن یک سس جدید خلق میکند. این سس جدید را نه میشود روی فرنچ فرایز ریخت، نه میشود آنرا از والمارت خرید. سس هاینز رسالت خود را به عنوان سس از کف میدهد همچنین هویت خود را نیز زیر ضربات قلم مو متلاشی میابد. او حالا با چیزی که از خودش بازنمایی شده؛ کاملا بیگانه است. سس نمایانگر چیزی جز سس میشود. گویی سس را آنقدر خرید و فروش کردهاند که تبدیل به عضو لاینفک میزهای کافه تریا گشته. گویی سس جزئی از میز است و "مصرف" کردنش کنشی ازلی و ابدیست. رکن دوم نقاشی های گویینگز خلق زیبایی شناسی از شی انگاری اشیاست. یعنی خلق فضا در فاصلهای که میان شی و انگارهاش روی بوم رخ میدهد. انگارهای که بناست طبیعت بیجان قرن بیست و بیست و یک باشد. سوژه های رالف از میان تصاویریست که انسان مدرن روزانه بارها با آن برخورد میکند. از فنجان قهوه گرفته تا دونات. از سس هاینز تا شکر پاش. هرچیزی که اساس متصل ماندن انسان های گویینگز به "مصرفکده" است.