میگن شانس یکبار در خونه آدم رو میزنه!
ولی من میگم بدشانسی اگر در خونت رو بزنه و در رو باز کنی، کارت تمومه!
یعنی یا دیگه نمیتونی نفس بکشی یا تا میای نفس بکشی بدشانسی بعدی صاف میخوره وسط پیشونیت!!!
مثل این زنبور مادر مرده که تا به امروز خیلی خوش شانس و خوش اقبال داشت زندگیش رو میکرد و هر روزش طعمی داشت به شیرینی عسل...
از قضا روزی روزگاری، در آبی رنگ یه کلبه روستایی توجهش رو جلب کرد، گل و گلزارش رو ول کرد و چشم طمعی چرخوند داخل و داخل شد...
و نه از روی خوششانسی، بلکه از روی گوهشانسی در یخچال باز بود و نشست جایی که نباید!
در بسته شد و نفسش حبس!
در باز شد و تا اومد نفس دوم رو بکشه، در بسته شد و تمام!
زندگی به شیرینی عسل به همین راحتی تبدیل شد به جانکندنهای بیهوده برای دم و بازدم و تمام...
حالا اینکه آیا بعد از اتمام، باز هم زندگی به شیرینی عسل داشت یا نه بماند...