آیا تا به حال احساس کردهاید که در حال ساختن نردبانی هستید که به دیوار اشتباهی تکیه داده شده است؟
در دنیای پر هیاهوی امروز، همه به دنبال "دیده شدن" هستند. الگوریتمها، هشتگها و ویترینهای پر زرقوبرق اینستاگرام ما را احاطه کردهاند. اما به عنوان کسی که سالهاست در زمینه استراتژی برند فعالیت میکنم، یک حقیقت تلخ را به شما میگویم: اگر ندانید واقعاً چه کسی هستید، هیچ بازاریابیای نمیتواند شما را نجات دهد.
تصویری که امروز میخواهم دربارهاش صحبت کنم، یک برگه کاغذ ساده با عنوان «طوفان ذهنی» است. اما اشتباه نکنید؛ این یک برگه معمولی نیست. این نقشه گنجِ برند شخصی شماست. بیایید این ۴ سوال حیاتی را با عینک استراتژی بررسی کنیم.
۱. قطبنمای درونی: واقعاً به چه چیزی علاقه دارید؟
اولین سوال عکس این است: "واقعاً به چه چیزی علاقه دارید؟"
در برندسازی شخصی، ما به این میگوییم اصالت (Authenticity). شما نمیتوانید برای مدت طولانی نقش بازی کنید. مخاطب باهوش است و بوی تظاهر را از کیلومترها دورتر حس میکند.
علاقه واقعی شما، سوختی است که موتور برندتان را در روزهای سخت روشن نگه میدارد. اگر برندتان را روی چیزی بسازید که صرفاً "پولساز" است اما علاقهای به آن ندارید، به زودی دچار فرسودگی شغلی (Burnout) میشوید. برند شما باید امتداد طبیعی شخصیت شما باشد.
۲. حذف ترسها: اگر شکست نمیخوردید، چه میکردید؟
این سوال شاهکار است: "شغل رویایی شما چیست؟ اگر میدانستید شکست نمیخورید چه کاری انجام میدادید؟"
بسیاری از برندهای شخصی هرگز متولد نمیشوند، چون در نطفه توسط "ترس" خفه میشوند. سندروم ایمپاستر (Imposter Syndrome) به شما میگوید: "تو کافی نیستی".
اما این سوال شما را مجبور میکند که بدون فیلتر ترس به قضیه نگاه کنید. آن کاری که اگر ترس نبود انجام میدادید، همان چشمانداز (Vision) برند شماست. برندهای بزرگ همیشه جسورند. آنها کاری را میکنند که دیگران میترسند انجام دهند.
۳. شناسایی شکاف بازار: چه کمبودی وجود دارد؟
سوال سوم میپرسد: "در زندگی فعلی خود چه کمبودی وجود دارد که باید به سمت آن حرکت کنید؟"
اینجا جایی است که برندسازی شخصی از "خودشناسی" به "کسبوکار" تبدیل میشود. کمبودی که شما در زندگیتان حس میکنید (مثلاً نبود آموزش باکیفیت، نبود یک ابزار خاص، یا نبود محتوای صادقانه)، دقیقاً همان نیاز بازار (Market Gap) است.
برند شخصی شما راهحلی است برای پر کردن این خلاء. شما قهرمانی هستید که آمده تا این کمبود را برای خودش و دیگران جبران کند. داستان برند شما از اینجا شکل میگیرد: "من مشکلی داشتم، راه حلی برایش ساختم و حالا آن را با شما به اشتراک میگذارم."
۴. استراتژی اقدام: فردا چه میکنید؟
و در نهایت: "برای شروع فردا چه کاری میتوانید انجام دهید؟"
استراتژی بدون اجرا، توهمی بیش نیست. برندسازی شخصی یک شبه اتفاق نمیافتد، بلکه حاصلِ آجرهای کوچکی است که هر روز روی هم میگذارید. این سوال شما را از فاز "رویاپردازی" به فاز "عملگرایی" میبرد.
شاید کار فردا ثبت دامنه سایتتان باشد، شاید نوشتن اولین پست بلاگ، یا شاید فقط تماس با یک منتور. مهم نیست چقدر کوچک، مهم این است که حرکت کنید.
جمعبندی: خلوت کنید تا دیده شوید
دوست من، قبل از اینکه نگران رنگ لوگو یا کپشن پست بعدیتان باشید، به پیشنهاد بالای عکس عمل کنید: "به محیط آرامی بروید."
تلفن را خاموش کنید. با خودتان خلوت کنید و صادقانه به این ۴ سوال پاسخ دهید. پاسخهای شما، فونداسیونِ آسمانخراشی است که قرار است بسازید.
همین الان چشمانتان را ببندید و به سوال دوم فکر کنید: اگر مطمئن بودید که شکست نمیخورید، همین امروز چه کسبوکاری را شروع میکردید؟
شجاعت به خرج دهید و رویای بدون سانسور خود را در کامنتها بنویسید. شاید شریک تجاری یا اولین مشتریتان همینجا در کامنتها منتظر شما باشد!