صبح تا شب در تمامی رسانه های اینور و آنور آبی تبلیغ میشود که مردم بی دین شده اند و مخالف دینداری هستند و استدلال شان هم جمعیت نه چندان زیاد لختِ در ساحل و چند دهم درصدی بیحجابِ پاساژ گرد و عیاش های ولگرد است ولی در همیشه تاریخ این جمعیت عظیم مردم ایران که عاشق کشور و دین و اهل بیت شان هستند سانسور شده اند. جمعیتی که تنها تصاویر بخشی از آن و تنها در زمان و مکانی که رسانه ها حالش را داشته باشند ثبت میکنند! مانند تصاویر زیر:
با پایان جنگهای جهانی و لمس ویرانههای ناشی از آن، گرایش به هنر و مذهب دوباره جان یافت تا التیامی بر درنده خویی بشر متجدد باشد. بهسرعت تقویت بنیانهای مذهبی چون کلیسا و خیریههای عمومی در کنار آکادمیهای ادبی و کنسرتهای موسیقی در اروپای افسرده رونق یافت؛ اما اقبال به دینی کردن سیاست و نفوذ مذهب در تصمیمات حکومتی تا شروع مبارزات اخوانالمسلمین با پدیده شوم صهیونیسم در فلسطین و بسط خوانشهای نو معتزلی از مذهب در مصر، سوریه، اردن، عربستان و لبنان برای مبارزه با اشغال سرزمینهای اسلامی نمودی نداشت.
در ایران نیز فدائیان اسلام نخستین جریانی بودند که تلاش کردند تا اجرای اصول شریعت را از سیاستگذاران سلطنت پهلوی مطالبه کرده و برای قانونی سازی آن اساسنامه ای اجمالی و اقداماتی عملیاتی ترتیب دهند تا استقلال نفت ایران و تغییر رویکرد از وابستگی صنایع اقتصادی به ملی سازی بومی را در سیاست های شاه تسریع بخشند. پدیدآمدن گرایشهای نو اسلامی از آثار سعید نورسی در ترکیه، توسعه نظریات ضد استعماری نهفته در تقسیمات والرشتاینی مرکز و پیرامون، تکرار ایدههای انتقادی مکتب فرانکفورت در اندیشههای پستمدرنیستی ادرنو، مارکوزه، هابرماس و فوکو، شرقشناسی وارونه ادوارد سعید و تبیین اندیشه مقاومت در نگاه او و بابی سعید، تکانههایی بود که خواست دینی شدن سیاست و حمله به انحصارگرایی سکولاریسم سیاسی را در قرن اخیر آغاز میکرد.
اما آنچه بهواقع انفجاری در اقبال به سیاست دینی و اسلامگرایی جهانی محسوب میشد، شکلگیری جریان انقلاب اسلامی و پیروزی آن در ایران بود.
با ظهور جمهوری اسلامی و تقابل با نظامات استبدادی و استکباری جهان از کمونیسم دینستیز و لیبرالیسم دینگریز و موفقیت ایرانیان در یک دهه جنگ و ترور و چهل سال تحریم و تهدید، ضمن پیشرفت تصاعدی در بسیاری از شاخههای علمی ـ عمرانی، الگوی سیاسی مبتنی بر مردمسالاری دینی بهعنوان ساختاری نوپدید و کارآمد در دنیا معرفی شد. با این مقدمه میتوان بررسی کرد که انقلاب اسلامی فارغ از بازتاب عمده خود در رسانههای جهانی، چه کارنامهای را در عرصه داخلی بر اندیشه و عمل ملت مسلمان خود گذارده و آیا مردم ایران در ایران پس از انقلاب دیندارتر یا دینگریز و دینستیزتر شدهاند؟
باید گفت اولاً دینداری امری تشکیکی است که در دو ساحت عقیده و عمل قابل تقسیم است. ثانیاً تدین هر شخص بسته به نحوه تربیت دینی که در محیط خانواده و جامعه تجربه کرده و بسته به دایره تجارب ارتباطات حقیقی و مجازی و کیفیت تحصیلات علمی و سوگیری اکتسابات معرفتی وی متفاوت است. همچنین ظهور و بروز باورهای درونی و اظهارات عمومی آن ایمان و اعتقاد مذهبی در شرایط زمانی ـ مکانی گوناگون و مدهای غالب اجتماعی و طبقه اقتصادی مربوطهاش، نوسان پذیراست.
علاوه براین نباید از نظر دور داشت که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و ظهور انقلابی با شعار دینی و داعیه حاکمیت دین در دنیای مدرن شرایطی در دنیا پدید آمد که نه فقط در کشور ما بلکه اولا در کشورهای منطقه و در وهله بعد در سایر کشورها از پدید آمدن تجربه انقلاب اسلامی جلوگیری به عمل آید و با تضعیف بنیه اعتقادات دینی امکان بازآفرینی تجربه انقلاب اسلامی را به حداقل ممکن برساند که در زیر به برخی از این علل و عوامل اشاره میشود:
دسترسی به تابوهای دینی ـ عقیدتی: بهواسطه ظهور تلفن همراه، اینترنت، کانالهای ماهوارهای، پیامرسانها و شبکههای اجتماعی این امکان بسیار مهیاتر از دیروز است که تنها راه اطلاع از شبهات و نظرات معارض رجوع مستقیم به کتب و نوشتهجات انحرافی یا کانالهای معدود تلویزیون رسمی و چند رادیو مرزی بود. امروز در کمتر از یک دقیقه میتوان به میلیاردها فیلم، تصویر، متن، کتاب، مقاله و اظهارات انحرافی با هر زبانی از هر گویندهای در هر تاریخی دسترسی داشت؛ حتی اگر خواهان کشف آن نبوده و مقصودی دیگر داشته باشید، در سیر پیشنهادات و تبلیغات مجازی به شما عرضه شده یا در قالبهای متنوع سینماتیک، محتوای اخبار سیاسی و فان پیجها، مستقیماً یا تدریجاً به چشم و گوشتان تزریق میشود.
تبلیغات معارض سیاسی ـ فرهنگی: امروز حجم تبلیغات متنی ـ تصویری و فرمهای ارائه فرهنگهای غیراسلامی بهواسطه کثرت کتابهای ترجمه شده علمی ـ ادبی، خدمات گسترده ارتباطی سفر به دیگر کشورها یا سهولت اطلاع از آداب و سنن آنها و نیز ترویج نجومی تولیدات سینمایی و تلویزیونی، مستندات علمی و اخبار سیاسی غیر کنترل شده و حاوی مضامین مبتذل، غیراسلامی، ضد فرهنگی و هنجارستیز که بهصورت سازمانیافته یا عمومی برای نسلهای نو مهیا است، قابل قیاس با گذشتهای نیست که تنها امکان ارتباط با دیگر فرهنگها، سفر شخصی یا دیدن چند فیلم سینمایی خاص و چند رمان کلاسیک مشهور بود. ضمن آنکه ۲۳۰ شبکه فارسیزبان و هزاران سایت، به طور مستقیم علیه انقلاب و مذهب اسلامی فعالاند که اینترنشنال، منوتو، ویوای و کلمه برخی از آنهایند. تنها بی بی سی فارسی ظرف ده سال، سه برابر دیگر ملتها برای ایرانیان مسلمان محتوا تولید کرده است.
جوسازی روانی و فشارهای اقتصادی: حجم فشار روانی ایجاد شده برای ایرانیان بهواسطه بازنمایی جهتدار اخبار سیاه در رسانهها و ضریب دادن به ناکامیها، خطاها، مفاسد، حوادث و جنایات داخلی قابل تطبیق بر شرایط گذشته نیست که بزرگترین حوادث، تبدیل به یک ستون نوشتار در روزنامه میشد، اما امروز کوچکترین اتفاق در گوشهوکنار یک سرزمین ۹۰ میلیونی، تبدیل به سوژه یکماهه تمام مردم میشود که روانشان را در اتمسفر خود قبضه و اعتقادات دینی و التزامات انقلابیشان را متزلزل کند. بهعنوانمثال خطای فردی یک قاری قرآن بهانهای میشود که اساس تلاوت قرآن، آموزش کودکان، مراکز دعوتکننده از وی و اصل افتخارات قرآنی او مورد تمسخر و هجمه قرار گیرد! یا تصویر یک زباله گرد بهعنوان نتیجه اقتصادی چهل سال انقلاب برای عموم بازتاب داده شود که چون زنجیرهای از سنخ این اخبار در کانالهای متفاوت منعکس است، بار روانی میسازد و بهمرور احساس فقر را در کنار بار تورم حقیقی و نمایش وجوه مثبت زندگی اروپای مسیحی به اذهان ایرانیان وارد میکند.
آزادی در عقاید شخصی و اختیارات فردی: نکته بعد، مهیا شدن شرایط برای اتخاذ تصمیمات فردی بهدوراز باورهای خانوادگی و هنجارهای سنتی جامعه است، از دشواری ازدواج و ترویج تجردگزینی تا عادیسازی سکولاریسم اجتماعی و تقبیح نهیازمنکر فردی در شهرهای صنعتی گرفته تا کاهش جوهای اسلامی ـ انقلابی پس از دوران جنگ که زمینه را برای انتخابهای غیر آرمانی، نسبیت اندیشی رفتاری و هنجارشکنی تدریجی آماده میکند. امکانی که در سالهای نخست انقلاب بهواسطه جو احساسی غالب در زمان وجود نداشت. همچنین فشاری که به سبب افزایش فاصله طبقاتی مسئولین با مردم و افزایش گرانی قیمتها از دهه ۶۰ تاکنون بیشتر احساس میشود و اختیار در انتخاب زندگی غیردینی و هنجارشکنیهای ظاهری را تبدیل به امری عادی و توجیهپذیر میکند.
با وجود موارد فوق همچنان میتوان گفت که عمدهترین عناصر قابل استناد زیست متدینانه مردم، التزام و اقبال عینی به مناسک عبادی، مراسمات مذهبی، اعیاد و سوگوارهها، الگوها و هنجارها و تصمیمات عمومی در بحرانهای اجتماعی است.
در مناسک عبادی و مراسمات مذهبی: از شرکت ۴ میلیوننفری ایرانیان در راهپیمایی اربعین حسینی و اعتکافهای چندصدهزارنفری دانشجویی و دانشآموزی؛ اقبال به حج و زیارت حرمهای معصومین و قبور مطهر شهدا و امامزادگان و علمای عظام تا شرکت در تشییع جنازه شخصیتهای مذهبی میتوان گفت در قیاس با پیش از انقلاب یا سالهای نخستین آن، اقبال اقشار گوناگون به طرز محسوسی افزایشیافته است. در تشییع جنازه آیتالله صافی گلپایگانی با آنکه ایشان جزو مراجع غیر رسانهای و کمتر شناخته شده در میان نسل نو بودند، اما برخلاف دیگر شخصیتها یکباره چند دههزار نفر در مراسم ایشان شرکت میکنند! همچنین پای برخی منابر حوزوی و مادحین مذهبی در هیئات و مساجد از پایتخت گرفته تا شهرهای دورافتاده، گاهی ۵ تا ۱۰۰ هزار پیر و جوان مینشینند.
تشییع جنازه شهدای مدافع حرم، تفحص شدگان دفاع مقدس یا علمای اخلاقی شهر،هزاران نفر از صبح زود به استقبال میآیند! بهنحویکه در تشییع شهید حججی، شهدای غواص یا آیتالله مجتبی تهرانی و حجت الاسلام فاطمی نیا، استقبال انبوه جوانان غیرقابلانکار بود. همچنین در سفرههای خودجوش افطاری ایام رمضان، جشن و شادمانی مردم در اعیاد غدیر و نیمه شعبان و سوگواری عمومی در دهه محرم یا تقید به عقد و عروسیها در ایام ولادت و پرهیز از شادمانی در ایام شهادت معصومین (ع)، از مظاهر مشهود التزامات دینی در رفتار ایرانیان پس از انقلاب است که مصداقا نمیتوان پررنگ شدن این شعائر نسبت به گذشته را مردود دانست.
در الگوهای اجتماعی و بحرانهای تاریخی: باوجودآنکه امروز سلبریتیها و جامعه هنری ایران از بازیگران، خوانندگان، ورزشکاران و طنزپردازان نقشی ملموستر از دیروز یافتهاند، اما بین اصناف عمومی مردم، همچنان بهعنوان الگوی کامل یا قهرمان زندگی بهحساب نمیآیند و صرفاً از حیث علاقه شخصی یا تفنن روزمره مورد اقبالاند. چراکه نسل نو باآنکه ممکن است علاقهمند اسطورههای تخیلی هالیوود و حامی خرده مواضع سیاسی یک هنرمند باشد، اما شخصیتهایی چون شهید سلیمانی، چمران، بهشتی، طالقانی، تهرانی مقدم، شهریاری و فخریزاده را الگوی سیاسی ـ اجتماعی ـ علمی خود میخواند.
این مدعا نه یک شعاربلکه در رفتار سیاسی – اجتماعی مردم در مقاطع حساسی از تاریخ و در هنگام وقوع فتنههای سیاسی و یا در واکنش به اهانت به مقدسات به روشنی قابل مشاهده است که چطور با آگاهی و معرفت و با انگیزههای مذهبی در مقابل تهدیدهای دشمنان ایستادهاند و با هتاکان به ارزش های اسلامی و انقلابی مرزبندی پر رنگ نمودهاند که نمونهای از آن را در واکنش به فیلم موهن عنکبوت مقدس و اهانت به ساحت مقدس امام رضا علیه السلام خصوصا از سوی جوانان در فضای مجازی مشاهده شد..،نمونه دیگری که می توان ارائه کرد حضور مؤثر جوانان انقلابی با انگیزههای ناب مذهبی در امداد رسانی و کمک به مردم در بلایای طبیعی نظیر سیل و زلزله و انجام خدمان جهادی در دوران فراگیری ویروس کرونا به کادر درمان و مردم آسیب دیده و پر شور نمودن نهضت کمک مومنانه و مواسات است.
این نمونهها همه جلوههای بارز دینداری و اظهار ایمان مذهبی در عموم است. اقبال به دفاع از حرم حضرت زینب (س)، فراگیری سرپرستی ایتام، صدقه و نذر هم شاهد دیگری است که نیاز به تفصیل ندارد؛ بنابراین نمیتوان گفت دینداری علیرغم تسهیل امکانات انحرافی کمرنگتر شده، بلکه بالعکس، هم کمیت دینداران و هم کیفیت معرفت و التزام عملی به دستورات اسلام، محسوسا افزایشیافته است.