چهارسال قبل؛ با اندک اندوخته ای وارد طهران شدم تا سرنوشت خودم را این بار به شیوه ای متفاوت و در این شهر پر هیاهو و هزار چهره رقم بزنم. آری؛ اینگونه بود که چالش های زندگی برای طهرانی شدنم شروع شد.( مگر از قدیم نگفتند، خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو).
اولین و مهم ترین چالش: لهجه طهرانی
اولین چیزی که در این شهر جزء لاینکف طهرانی شدن است؛ داشتن لهجه طهرانی است. به این صورت که باید کلمات را با کمی ناز، عشوه و البته کمی کتابی تر بیان کنید.
بنابراین من چراغ اول را با لهجه روشن کردم؛ اگر در گوگل هم سرچ کنید طهرانی؛ اولین مطلبی که برایتان می آورد، چگونه بدون لهجه صحبت کنیم است؟ حتی دوره کنترل لهجه هم داریم!( آره به هیمن آسونی ها نیست که🥴)
بگذریم؛ پس اولین قدم برای طهرانی شدن داشتن لهجه شیرین طهرانی است.
بعد از آن سعی کنید به همه غیر خودتان بگویید شهرستانی؛ البته این را داخل پرانتز می گویم که طهران خودش در قدیم یکی از دهستان های شهر ری بوده است.
چالش دوم؛ شیوه حمل و نقل
اولین باری که وارد مترو طهران شدم فیلم( IN TIME ) در ذهنم تداعی شد.
آدم ها با عجله هر چه تمام تر وارد و خارج مترو می شدند. در فیلم این تایم زمانی که شخصیت اصلی فیلم از منطقه فقیرنشین به منطقه ثروت مند نشین می رود؛ بیشترین رفتاری که جلب توجه می کند، راه رفتن با عجله هست حتی گاهی باید طعنه ای هم بزنید و این همان صحنه ای است که شما بارها و بارها می توانید در مترو های طهران مشاهده کنید.
شما در مترو؛ شاهد قهرمانان آماده باشی هستید که بعد از خروج نفس زنان اما با لبخند از مترو خارج می شوند و در هر ایستگاه نبردی برای بقا ادامه دارد. در نهایت؛ تنها قانونی که در مترو جریان دارد قانون بقا است.
اینجا هر ثانیه اهمیت دارد؛ ننشینید نشسته اند؛ پس باید چهارچشمی حواستان به اطراف باشد تا بتوانید مانند پلنگی که در کمین طعمه اش هست، صندلی خالی را یافته و سریع بنشینید.
در ایستگاه اول هر مترو؛ بازی صندلی بزار بفرما نیز جریان دارد.( آخی خاطرات بچگی دور سرم چرخیدند😚)
چالش سوم: تفریحات و سرگرمی
شناسایی خیابان های دور دور؛ آشنایی با شرق، غرب، شمال و جنوب طهران، چرا که هر کدام از این ها ایالتی برای خود است.
یکی از چالش هایی که شما قطعا درگیر آن خواهید شد؛ شرقی و غربی بودن است و شعار محبوب نه شرقی و نه غربی فقط طهرانی بودن در نهایت را همیشه به ذهن بسپارید. ( و به خاطر داشته باشید که با پاسپورت این شهر می توانید به ۵۴۶ شهر جهان نیز بروید😁)
چالش چهارم: فرهنگ کافه نشینی
چپ و راست باید به کافه بروید و لیست کاملی از کافه ها و رستوران های شهر را داشته باشید؛ حتی اگر در تمام عمر با برکتتان نتوانید سری به آن مکان ها بزنید.
چالش پنجم: زندگی آپارتمان نشینی
اینجا طهران است ؛ می خواهید طهرانی باشید؛ بنابراین باید داخل یک قوطی کبریت زندگی کنید.( با چشم پوشی از خانه های چند هزار متری بالای شهر 😬)
نتیجه؛ من فکر می کنم بیشتر افرادی که در این شهر زندگی می کنند، شخصیتی شبیه مرد عنکبوتی دارند که هر لحظه باید با یک چالش خاص رو به رو شوند و چه کسی از فردا خبر دارد؟
و در نهایت همه آدم هایی که شما در این شهر می بینید طهرانی هستند؛ من در عجبم که این همه شهرستانی کجا زندگی می کنند؟ مگر شهرستانی بودن چه مشکلی دارد که ما باید اصالت خود را فراموش کنیم؟ ( با احترام به تمامی مردمان سرزمینم ایران )