دنیای کوچینگ، پر از مدلها و روشهای جورواجوره، ولی مدل کواکتیو (Co-Active) یه چیز دیگهست. کمتر مدلی پیدا میشه که اینهمه سال توی سطح جهانی بمونه و یه جور استاندارد حساب شه. اگه واقعاً دوست داری بفهمی چرا بعضی جلسات کوچینگ عمیقاً تغییر ایجاد میکنن و بعضیها نه، باید بری سراغ فلسفه «کو-اکتیو». داستان دقیقاً همینجاست.
میخوام توی این نوشته، بریم سراغ ویژگیهای خاص این مدل و ببینیم اصلاً چرا اینقدر مهم شده.
کواکتیو (Co-Active) یعنی چی اصلاً؟
قبل از هر چیزی باید بفهمیم اسمش از کجا اومده. این مدل روی یه پارادوکس قشنگ سوار شده:
بخش Co (بودن): یعنی رابطه، ارتباط، صمیمیت، گوش دادن و اون فضای امنی که کوچ میسازه. این قسمت بیشتر روی «بودن» و «پذیرش» میچرخه.
بخش Active (انجام دادن): یعنی قدرت، جهت داشتن، عملگرایی و حرکت به سمت جلو. اینجا حرف از «انجام دادن» و «نتیجه گرفتن» زده میشه.
اصل کار اینجاست که بین این دو تا تعادل باشه؛ یعنی هم حرکت کنی و پیش بری، هم واقعاً با طرف مقابلت در ارتباط بمونی.
چهار ستون اصلی مدل کواکتیو
هسته این روش روی چهار اصل مهم بنا شده که نگاه کوچ رو نسبت به مراجع عوض میکنه:
۱. آدمها ذاتاً خلاق، توانمند و کامل هستن
اینجا مهمترین باور کواکتیوه. کوچ فکر نمیکنه مراجع «خراب» یا «شکسته»ست که باید درستش کنه. برعکس، مطمئنه که جواب توی خودش هست، فقط باید فضا بده تا مراجع بهش دسترسی پیدا کنه.
فرقش با مشاوره همینه؛ کوچ راهحل نمیده، چون باور داره خود فرد جواب رو بلده، فقط باید کمکش کنی بتونه پیداش کنه.
نتیجهاش؟ اعتمادبهنفس مراجع بالا میره و دیگه به کوچ وابسته نمیمونه.
۲. تمرکز روی تمامیت فرد
خیلی از روشهای سنتی فقط مشکل رو میبینن؛ مثلاً کمبود فروش یا مدیریت زمان ضعیف. ولی کواکتیو میگه باید به «آدمی» نگاه کنی که با این مشکل روبرو شده.
اینجا کوچ به احساسات، ارزشها، بدن و ذهن فرد با هم نگاه میکنه.
مثلاً اگه کسی توی کارش مشکل داره، کوچ کواکتیو بررسی میکنه شاید ارزشهای شخصی اون فرد توی زندگی نادیده گرفته شده و همین باعث مشکل توی کارش شده.
۳. رقصیدن در لحظه
این قسمت شاعرانهترین بخش ماجراست. یعنی کوچ نباید به یه برنامه یا اسکریپت از قبل بچسبه. باید اونقدر انعطاف داشته باشه که اگه مراجع یهدفعه بحث رو عوض کرد یا احساساتش بالا زد، بتونه همراهش بره.
اینجا حضور کامل توی لحظه مهمه، نه نگرانی درباره اینکه سوال بعدی چی باشه.
۴. برانگیختن تحول
کوچینگ کواکتیو دنبال بهتر کردن اوضاع نیست؛ دنبال تحوله.
هدف این نیست که فقط کارهای مراجع تیک بخوره؛ هدف اینه که دیدگاهش نسبت به خودش و دنیا عوض شه.
اینجا کوچ شجاعت داره مراجع رو به چالش بکشه، بذاره از منطقه امنش بیرون بیاد و پتانسیل واقعیش رو نشون بده.
اتحاد طراحیشده (Designed Alliance)
یکی از ویژگیهای خاص این مدل، چیزی به اسم «اتحاد طراحیشده» هست. برعکس رابطه پزشک و بیمار که قدرت دست پزشکه، اینجا کوچ و مراجع با هم توافق میکنن چطور پیش برن و فضایی امن و شجاعانه برای حرف زدن میسازن.
چرا کواکتیو جواب میده؟
تحقیقات نشون داده ترکیب رشد درونی (EQ) با عمل بیرونی، باعث تغییرات واقعی توی مغز میشه (همون Neuroplasticity). این روش فقط مشکل رو حل نمیکنه، بلکه کمک میکنه آدمها توی همه زمینههای زندگیشون رهبر بهتری بشن و موثرتر عمل کنن.
جمعبندی
مدل کواکتیو، فراتر از یه تکنیک گفتوگوه؛ یه جور طرز فکر و نوعی رهبریه. چه کوچ باشی، چه مدیر، اگه با این دید به آدمها نگاه کنی (آدمهایی کامل و توانمند)، کیفیت روابطت و نتیجههایی که میگیری واقعاً فرق میکنه.
تو تا حالا تجربه کوچینگ کواکتیو داشتی؟ دوست دارم نظرت رو پایین همین پست بخونم.
آیا تا به حال تجربه حضور در یک جلسه کوچینگ با رویکرد کواکتیو را داشتهاید؟ نظرات خود را در پایین همین پست بنویسید.