ریک فرر یک آهنگر است. او تمام وسایل کارش را با دست خودش میسازد. مثلا کاری که دستگاه با یک بار دمیدن انجام میدهد او باید آنرا با 100 بار تکرار انجام دهد.
فرر با روش خودش شمش را حرارت میدهد و چکش کاری میکند. چکش کاری یک تیغه حدود 8 ساعت طول میکشد. او ضربه ها را با حرص به سنگ نمیزند ، هر ضربه اگر چه با قدرت است اما کنترل شده است!.
فرر میگوید: این که چطور شمشیر را چطور بدون نقص بسازم، پیچیده ترین کاری است که برای من وجود دارد. متیو کرافورد میگوید: روال اینست که خشنودی مورد توجه قرار گرفتن کارهای یدی، انسان را راضی و آرام میکند؛ و ما به این حرف ایمان داریم.
========================================================
متن بالا خلاصه داستان یک آهنگر بود.نتیجه کتاب از داستان اینه که توی کار یدی تلاش و کار عمیق به راحتی دیده میشه و این موضوع انسان رو راضی میکنه. اما وقتی صحبت از کار دانشی هست این موضوع در این حد شفاف نیست. تعریف اینکه یک برنامه نویس که عمیق تر کار میکنه و دقیقا تفاوت کارش با برنامه نویس دیگه ای که کار رو 2 هفته زودتر تحویل میده چقدر هست به این واضحی نیست.
عامل دیگه ای که کار عمیق و معنادار بودن اون رو در مشاغل دانشی کمتر میکنه اشخاص و صداهایی هستند که سعی دارند افراد به سمت کار های سطحی ببرند. مثلا اینکه شما سریعا ایمیل هاتون رو جواب بدید مشتریاتون رو راضی تر نشون میده امااااا در نتیجه کار تاثییری نداره.
خانواده و دوستان شما محلی برای گرفتن انرژی و ایده هستند حتی خواب و حتییییی ملال ( سر رفتن حوصله) از اصلی ترین عوامل ایجاد فعالیت های خلاقانه در بشر شدند.
وینفرد کالاگر نویسنده مجلات علمی همر درگیر ارتباط بین توجه و خوشحالی بعد از فجایع غیر منتظره مثل بیماری سرطان بوده است و بر طبق گفته خودش سرطان پیشرفته بد خیم داشته است. او در راه برگشت از بیمارستان فکر کرد که این بیماری میخواهد تمام فکر و ذکر و توجهم را به خودش اختصاص دهد، اما من تا جایی که میتوانم نباید اجازه دهم!.
او برای تحمل یک شیمی درمانی سخت به سمت سینما،ورزش و پیاده روی رفت و حالش بسیار خوب شد!.
توجه، یعنی چیزی که تصمیم میگیریم بر آن تمرکز کنیم و چیزی که با اختیار نادیده اش میگیریم.
مهارت مدیریت توجه عامل کلیدی وو مهمی در داشتن یک زندگی خوب است و اساسا جنبه هاخی مختلف آنچه که انسان تجربه میکند را ارتقا میدهد.
= = = = = = = = = = == = = == = = == = = == = = =
موضوعی که بالا بررسی شد داره میگه هر چقدر هم شرایط بد باشه ، اینکه تمرکز ما روی چه چیزی هست خیلی مهمه! اما بیشتر افراد الان بیشتر توجه شون روی اینکه که چه اتفاقاتی رو دارن تجربه میکنند. و فرض میکنند که چیزی که براشون اتفاق می افته مشخص میکنه که چه حسی داشته باشند.
گالاگر میگه که اگر شخصی سرطان هم داشته باشه میتونه تمرکزش رو بذاره روی پیاده روی و سینما ... به طور کلی "کسی که هستید، چیزی که فکر میکنید، حس میکنید، انجام میدهید و دوست دارید برآیند چیزی است که به آن تمرکز و توجه میکنید"
افراد مسن تر معمولا در این زمینه خیلی بهتر عمل کردند و عادت دارند که مغز اونها جنبه مثبت رو ببینه . در واقع مغزشون طوری تنظیم شده که وقایع منفی رو نادیده بگیره و از وقایع مثبت استقبال کنه و به اونها واکنش نشون بده.