سعید
سعید
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

رهبر بعدی کره شمالی

ما تا به امروز در دنیای مدرن بویژه پس از جنگ جهانی دوم و با افزایش برابری جنسیتی در عرصه سیاست؛ علی الخصوص بلوک غرب، شاهد رشد و رسیدن زنان به بالاترین سطوح دیوان‌سالاری لیبرالیسم از مقام‌های ارشد اداری تا وزارت و اندک اندک تا ریاست دولت بوده‌ایم.

البته در قرن 20ام با حکومت 2 ساله «اِلِنا استاسوا» بر شوروی در سال 1917 این فعالیت های سیاسی رده بالای زنان؛ بغیر از عنوان ملکه، آغاز شده بود اما شروع فعالیت جدی و گسترده زنان در اروپا بعنوان مقامات سیاسی به بعد از جنگ جهانی دوم باز می‌گردد. از «گلدا مایر» نخست وزیر اسرائیل تا «والنتینا ترشکوا» عضو هیئت رئیسه جماهیر شوروی تا «مارگارت تاچر» بعنوان نخست‌وزیر بریتانیا و «ماریا پینتاسگلو» نخست‌وزیر پرتغال، «ویگدیس فینبوگادر» رئیس‌جمهور ایسلند، «برونلاند» نخست‌وزیر دو دوره نروژ و اولین رئیس زن سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا در دوره ریاست جمهوری جدید این کشور که به عهده «جینا هسپل» گذاشته شده است. همچنین پس از فروپاشی شوروی در کشورهای اقماری سابق اروپای شرقی نیز زنان لیبرال دموکرات فعالیت های سیاسی خود را آغاز کردند و تا امروز وزرا و نخست‌وزیران و صدراعظم‌های زن در دنیا حکومت میکنند.

برخی سیاستمداران زن
برخی سیاستمداران زن

همچنین در کشورهای خاورمیانه‌ای و آسیایی هم شاهد حکومت چند زن بعنوان رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر از «سیریماو بندارانایکه» تا «ایندیرا گاندی» و «بینظیر بوتو» بودیم که این افراد از نظر سیاسی و آموزشی همه تحت تاثیر اروپا و غرب بوده‌اند و همچنین حتی سوسیالیست هم نبودند.

دقت کنید؛ زنان در اروپا و مدیریت و آموزش لیبرال دموکراتها به سرعت گاها با مبارزه و گاها فقط با برابری جنسیتی و شایسته‌سالاری بر کشورهای لیبرال دموکرات حکومت کرده و تاثیر گذاشته‌اند و میگذارند آنهم با شدت و کثرت در طی مدت زمانی 70 ساله پس از جنگ دوم و 30 ساله پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی.

همه این موارد گفته شد تا بگویم که بشر و عرصه سیاست بشری تجربه حکمرانی زنان در بستر فکری، عملی و فلسفی لیبرالیسم را داشته است و با آنها آشنا گشته و همواره با گذر زمان و افزایش برابری‌های جنسیتی و توان بروز شایستگی‌ها برای این زنان در بستر فوق آماده‌تر میشود.

به بسترهای کشورهای غربی از نظر سیاسی و اجتماعی دقت کنید که در آنها لیبرال دموکراسی بصورت تمام قد ایستاده است و حکومت های توتالیتر بعد از فروپاشی شوروی در آن قاره جایی ندارند و ظهور این رهبران امری عادی میتواند فرض شود زیرا با فراهم بودن و مناسب‌تر کردن بسترها توسط دولت‌ها، این ظهور و بروزها بیش از پیش میشوند و مجال میابند.

در چند روز اخیر با گمانه‌زنی فوت رهبر جوان کشوری توتالیتر که از قضا خط مشی کمونیستی دارد، کره شمالی، پیشبینی میشود که خواهر 31 ساله وی به قدرت برسد. درست است که معمولا در حکومت های توتالیتر وضع برای خانواده مقامات بیشتر شبیه کشورهای غربی است اما تا به امروز عرصه سیاست دنیای مدرن تجربه عملکرد و موضعگیری و رهبری زنان در یک کشور توتالیتر آن هم در کسوتی کمونیستی را نداشته است.

کیم یو جونگ
کیم یو جونگ

اگر بخواهیم رهبران زن را از نظر شخصیتی با کمک نظرات «یونگ»( که ساده هستند اما درست )بررسی کنیم، دارای شخصیتی مبتنی بر آرکتایپ‌های شخصیتی(تیپ شخصیتی)غالبی همچون «آتنا» و «آرتمیس» هستند. آتنا هستند چون غالبا تحت همکاری و تربیت سخت مردانه بوده اند و با مردان ارتباط بسیار خوبی برای همکاری دارند و آرتمیس هستند چون در نهایت هم وجه رقابتی زنانه را برای کسب مدارج مختلف باید لحاظ میکردند و هم به فکر سایر زنان برای رشد فرصت برابر پیشرفت جهت بقای نسل رهبران زن باشند.

این شکلگیری شخصیتی در پارادایم غربی دور از ذهن نیست و شکل گرفتن به سیاق این موارد درباره یک شرقی کمونیست کار را عجیب و پیچیده میکند.

اینکه نمیتوان سابقه ای را یافت که پیشیبینی شخصیتی را براساس آن انجام داد کار را سخت میکند و اگر هم بخواهیم با سنجس و الگوبرداری از نمونه‌های غربی کار بررسی این شرقی کمونیست را پیش ببریم آنگاه با یک آرتمیس-آتنا روبرو میشویم. یک نفر که قرار است با تمام رهبران جهان برای اقتدار رقابت کند و این رقابت را با اجداد و پیشنیان خود نیز دارد و همکاری خوبی برای رسیدن به هدفش با دولتش خواهد داشت و اگر آتنای شخصیت وی هم توانا باشد قطعا این «رفیق» یو 31 ساله باعث پیشرفت کشور کره شمالی به طریقی میشود و اگر جنون‌آمیز به رقابت بپردازد باعث بدتر شدن مسابقه تسلیحاتی و حتی شروع جنگ خواهد شد.

یار و همراه همیشگی رهبری که دارای پارانویاست.
یار و همراه همیشگی رهبری که دارای پارانویاست.

بررسی اوضاع و شخصیت و پیشبینی آینده همچنان زود است ولی قدرت گرفتن «کیم یو جونگ» حداقل نقطه عطفی برای مطالعات سیاسی بویژه روانشناسی سیاسی خواهد بود حتی اگر برای کره شمالی تغییری به بار نیاورد.

«یو» در دیدار با «این»
«یو» در دیدار با «این»
سیاستتاریخفلسفهشبکه اجتماعیفرهنگ
یه نفر که سعی میکنه یجور دیگه مسائل رو ببینه، به شما هم بگه! همین.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید