saintmaryam
saintmaryam
خواندن ۲ دقیقه·۱ ماه پیش

دلی...

آره خلاصه ،فکر کردیم عاشق شدیم دلمونو دودستی تقدیمش کردیم و با خیال خام و لوحی ساده رویای باهم موندن و ساختن رو بافتیم. اما زهی خیال باطل دل من، که خود کرده رو تدبیری نیست، تهش که اشکمو در آورد دم آسانسور که بودم بی رحمانه فقط درو بست و رفت. چطوری انقدر پست شدیم و خبر نداریم و انکارشم می کنیم؟ البته اون آدم از جنس مردانگی نبود و من هنوز شانسی برای شناختنش به خودم نداده بودم پسسس، شایدم نباید به زمین و زمان گله کنم. باید یقه خودمو بگیرم!

یقه خودمو گرفتم از اون زمان به بعد حواسم جمع خودمه به احد پستی اجازه نمیدم به خودم نزدیک بشه. اگه یبار دیگه ببینمش تو روش می خندم و ازش تشکر می کنم اون بهم یاد داد که مراقب این خوده باشم. الان دیگه خیلی چیزا اونجوری نیست برام که قبلا بود. اون موقع فکر می کردم که اگه به همه درخواست هاشون بگم آره ینی خون گرمم ینی آدم کولیم. الان کول اونیه که خیلی وقتا نه میگه و با افتخار من یه کولم. این کوچکترین تغییر در من بود که دستش درد نکنه. عزت نفسمو از نو ساختم و برای فکرای قشنگم تلاش کردم.

الان رویای یه شب پرستاره کنار ساحل دارم که میدونم قریب الوقوعه نه مثل قبلی غریب. یا که با ماشین خودم بزنم به جاده و وسط راه چادر بزنم و تو سگ سرما آبجو بخورم. یه پروژکتور بگیرم و کل مجموعه هری پاتر و ارباب حلقه ها و ... تو یک هفته ببینم و خواب و خوراکو از خودم بگیرم با این ماسماسک. یه خونه میسازم"سقفش را آبی می کنییم تا در تابستان خواب دریاااا ببینییییم".

خلاصه بگم از گره گوره به دور، ذهن سالم، بدن بدنه این دختره grizzoworld@ تو اینستا و رخ عقاب خودم.

در انتها از گره گوره به دور بودن رو برای همه دل مشغولی داران آرزومندم که خیلی جوابه!


روزمرگیتوسعه فردیوبلاگانسانپیشرفت شخصی
بلاگ شخصی یک کارشناس بیهوشی یاد میدم هر آنچه که یاد بگیرم بنده عاشق لول اپ هستم و هیچ فرصتی برای تغییر مثبت رو از دست نمیدم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید