Sajad Goudarzi
Sajad Goudarzi
خواندن ۵ دقیقه·۶ سال پیش

بمباران اطلاعاتی (information overload)

اولین نوشته من در ویرگول باید جالب باشه. به تنگنا افتادم و مجبور شدم پناهگاهمو از درون saved message تلگرام به اینجا بیارم، دیگه داشتم دیوونه میشدم انقدر با خودم چت کردم. فکر هم نکنید آدم منزوی ای هستم.اتفاقا فکر میکنم خیلی خوش صحبتم :/ بگذریم....... تو ویرگول که لوگین کردم اولین چیزی که بعد از طراحی ساده و خیلی خوبش چشمام بهش افتاد این نوشته بود: "هرچی دوست داری بنویس ..." پس بذار یه چیزی که دوست دارم و احساس میکنم لازمه بقیه هم بدونن بنویسم!

این همه اطلاعات !!!!!! چیکارشون کنم آخه؟
این همه اطلاعات !!!!!! چیکارشون کنم آخه؟

هر روز که بیدار میشم بمباران حجم انبوهی از اطلاعاتی که حتی درست و غلط بودنشون هم معلوم نیست مغزمو حسابی مورد رحمت خودش قرار میده جوری که یادم میره من کیم؟؟؟؟؟؟ دارم چیکار میکنم؟؟؟؟؟؟؟ قرار بود چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟ یه سوال عجیبتر... اصلا چرا باید کاری کنم؟؟؟؟؟

خوب از اونجایی که من یه همدمِ همیشه آماده و سرحال به نام "گوگل" دارم طبق معمول شروع کردم به سرچ کردن :)

ظاهرا پیدا کردن جواب همه ی اون سوالایی که بالاتر با 10 تا علامت سوال نوشتم همشون به information overload منتهی میشه! حالا این اینفورمیشن اورلود چی هست؟ information overload به حالتی میگن که فرد تصمیم گیرنده با یه مجموعه اطلاعاتی مواجه میشه که اون اطلاعات حجیم، پیچیده و بعضا هم حاوی تناقضاتی هستن به طوریکه این پیچیدگی و تنوعِ بیش از حد اطلاعات باعث میشه فرد تصمیم گیرنده توی مشخص کردن بهترین تصمیم ممکن دچار مشکل بشه. خوب بذارید با یه مثال بهتر توضیح بدم.در طول روز تصمیم های کوچیک بسیار زیادی وجود دارن که باید بگیریم ، مثلا ” این ایمیل را الان بخوانم یا بعدا ؟ ایا باید ان را ذخیره کنم ؟ ایا باید ان را بفرستم ؟ ایا باید اطلاعات بیشتری کسب کنم ؟ ایا باید ان ها را دور بریزم؟؟؟؟" و خوب به دلیل حجم بالای اطلاعاتی که داره موازی با اطلاعاتی که برای تصمیم گیری های مهم و روزانمون نیاز داریم وارد مغزمون میشه، فرآیند تصمیم گیریمون سخت و طولانی میشه که همین مارو توی وضعیت به اصطلاح "خستگی تصمیم گیری" یا "decision fatigue" قرار میده. توی این حالت مغزمون بعد از تحلیل مقدار زیادی اطلاعات برای تصمیم گرفتن در مورد یک موضوع بخصوص دچار خستگی مفرط میشه. شاید به همین دلیله که بیزینسمن های بزرگ جهان مثل استیو جابز همیشه یک یقه اسکی مشکی یا مارک زاکربرگ یک تی شرت طوسی میپوشن و یا حتی انیشتن تو بیشتر عکسا یک کت و شلوار طوسی تنش کرده.اونها نمی خوان که مغزشون رو با اطلاعات مربوط به تصمیم گیری لباس بهتر پر کنن و صد البته برای زمانشون هم ارزش بیشتر قائل ان.خوب حالا بعد از این همه تحلیل، ذهن خیلی خسته میشه تازه آخرش هم نتونسته تصمیم خوبی بگیره و همه این ها دست به دست هم میدن تا یه کلافگی همراه یا اضطراب توی ذهن شکل بگیره. اگه مخالفین بذارین نگاهی به نقشه ی ترندگزاری آینده دکتر ریچارد واتسون (آینده پژوهه معروفیه) بندازیم.

نقشه ی ترندگزاری 2050 دکتر ریچارد واتسون
نقشه ی ترندگزاری 2050 دکتر ریچارد واتسون

بعله. میبینید که نگرانی یا همون اضطراب یکی از مشکلات بزرگیه که بشر تا سال 2050 باش کم کم درگیر میشه.

فهمیدین این بمباران اطلاعاتی چقدر برای زندگی شخصی و حرفه ایمون مخربه؟ پس چرا همین الان متوقفش نمی کنیم؟ خوب جوابش برمیگرده به چیزی که من عاشقشم. نظریه تکامل! اگه مخالف تکاملی نترسین، سریع میگذریم ازش:/ ... داستان از این قراره که اجداد ما در زمان های بسیار قدیم در جستجوی مکان ها و تجربه های جدید و تشخیص چیزهای جدید و مهم بودن و کسانی که از چنین توانایی برخوردار بودن شانس بیشتری برای بقا داشتن ” اوه ! یک درخت میوه جدید “

حالا امروزه همین سیستم توسط تعداد زیادی از وسایل ارتباط جمعی مثل اینترنت، توییتر، تلگرام و اینستاگرام به ما حسی شبیه کشف مکان های جدید و تجربه های جدیدتر اجدادمون میدن که باعث میشه با هر نوتیفیکیشنی که دریافت میکنیم یا پست و پیام جدیدی که دریافت میکنیم به مقدار کمی هورمون دوپامین ( هورمون پاداش و انگیزه – یکی از هورمون های مربوط به خوشحالی ) تو مغزمون آزاد بشه و بهش اعتیاد پیدا کنیم.پس به مرور محرک های بیشتری نیاز داریم در نتیجه بیشترو بیشتر غرق در شبکه های اجتماعی و پیدا کردن چیز های جدید میشیم که مهم نیستن. حالا باید اشاره کنم که همه ی این اطلاعات بی ارزشی که بشون اعتیاد پیدا کردیم قاطیه اطلاعات حیاتی و با ارزشمون میشن و وقتی میخواییم تصمیم مهمی بگیریم این اطلاعات بیهوده مغزمونو حسابی به کاف میدن!

در اصل ما از این سیستم پاداش دهی به نحوی استفاده می کنیم ، که براش ساخته نشده. و این موضوع بدن را از تعادل روانیش خارج میکنه و ما را دچار استرس می کنه استرس هم که مادر همه مریضیاست.

همونجور که گفتم عصر ما عصر انفجار و بمباران اطلاعاتیه. مغزمون داره از همه طرف توسط گوشی و تلویزیون و بیلبورد تبلیغاتی بمباران اطلاعاتی میشه. درسته ممکنه یه نوتیفیکیشن جرقه هایی از خوشی رو تو ما ایجاد کنه ولی همیشه یادمون باشه همه ی این اطلاعات مهم نیستن. هر بچه ای هم با هر سطح معلوماتش از تمام دنیا میتونه اطلاعات وارد مغز ما کنه! ما باید برای مقابله با یورش اطلاعاتیه این دنیای همیشه بیدار یه کاری کنیم!

الان که آسیب رو شناختیم باید بریم سراغ راه حلش! خوشبختانه متدهایی برای مقابله با بمباران اطلاعاتی وجود دارن اما به طور کلی به 2 نوع اصلی تقسیم میشن. 1) حجم اطلاعات ورودی به مغزمون رو کم کنیم. 2)تواناییمون رو توی پردازش اطلاعات بهبود ببخشیم.

آره! وقتشه نسبت به حجم اطلاعاتی که دریافت میکنیم حساس تر باشیم...از اونجایی که بخش بسیار بزرگ و کم ارزش این اطلاعات از شبکه های اجتماعی بدست میاد، باید فکری به حالشون کنیم. با نظم دادن و محدود کردن دسترسی خودمون به این شبکات میشه شیر ورودی مغزمون رو کمترش کنیم./ حتی میشه دوستایی که نمیشناسیم و خیلی برامون مهم نیستن رو از لیست دوستامون تو شبکه های مجازی پاک کنیم./ از چند کاره بودن فاصله بگیریم./ تصمیمات مهم رو اول روز بگیریم. / وقت کمتری روی تصمیم گیری های کم ارزشتر قرار بدیم./ یه کم استراحت کنیم!(البته استراحت واقعی مثلا مدیتیشن خوبه)./ اصلا یه چیز باحال، یه کم خیالبافی کنیم!

امیدوارم خوشتون اومده باشم/خودم که خوشم اومد :)

حالا نوبت شماست! نظراتتون رو کامنت کنید ببینیم چند چندیم :| اگه راه حل های بهتری برای مقابله با بمباران اطلاعاتی دارین من خیلی خیلی خوشحال میشم بامون در میون بذارین :)

information overloadبمباران اطلاعاتیdecision fatigueخستگی تصمیم گیریاسترس
آدمایی که نسبت به هیچی کنجکاو نیستن و خیلی تنبلن یا آدمای افسرده که انگیزه هیچ کاری رو ندارن رو دیدین؟ من دقیقا برعکسشونم! ;) یه جورایی شاید گیک باشم. عاشق زندگیم حتی بعضی موقع ها که خیلی درد داره:/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید