کوتاه برای اونایی که سودای کارآفرینی و راه اندازی استارتاپ در سر دارند.
اگه قرارباشه همه ما تبدیل به کارآفرین بشیم و کسب و کار شخصی خودمون رو راه بندازیم دیگه نیروی متخصصی باقی نمیمونه تا تو کسب و کارها فعالیت کنه و باعث رشدشون بشه.
مثال ساده ای اگه بخوام بزنم جریان خوانندگی این روزهاست که دیگه تعداد خواننده ها از شنونده ها بیشتر شده.
نیروی کار متخصص درواقع نیروی محرک و توان رشد یک کسب و کار به حساب میاد، چیزی که صاحبان کسب و کار این روزها از نبودش رنج میکشن.
اینکه ما تو یک تیم قوی کنار بقیه رشد کنیم و باعث رشد اون مجموعه بشیم خیلی وقت ها موثرتر از اینه که با ریسک بالا و بدون داشتن تیم قوی، قدم در مسیری سراب گونه به نام راه اندازی استارتاپ بزاریم و سرخورده و افسرده به عقب برگردیم.
سرمایه ناکافی، تیم ضعیف، برنامه ریزی اشتباه، مدل کسب و کار اشتباه، محصول بی کیفیت، نشناختن بازار و رقبا از دلایل اصلی شکست استارتاپ ها در یک سال اول راه اندازیشون هست.
هنگامی که شما میخواهید یک کسب و کار جدید شروع کنید، یکی از مشکل های شما ترک شغل قبلی تان است. شما باید از یک حقوق ثابت دل بکنید و وارد یک شغل جدید شوید که حداقل در چند ماه اول هیچ درآمدی نخواهد داشت. اینجاست که شما احتمال دارد به دلیل مشکلات مالی از ایجاد کسب و کار سرد شوید. اما به آینده و هدف هایتان فکر کنید.
اینکه کنار کار فعلی یک کسب و کار را استارت بزنید و همزمان تمرکزتان را روی هر دو کار بزارید نتیجه ای جز دلسردی از کار جدید و عدم تمرکز در کارفعلی و دلخوری کارفرما را در پی نخواهد داشت. با برنامه ریزی و یک پلن قوی و سرمایه اولیه حداقل برای گذران شش ماه بدون درآمد وارد جرگه کارآفرینی شوید
اگه قرار شد تو این مسیر قدم بزاری حتما پیش نیازها رو پاس کن و از مشورت با منتورها خجالت نکش!