یکی از ایرادهای متخصصان در حوزه ی برنامه نویسی مقایسه کردن خودشان با دیگر برنامه نویسان است. روانشناسان در مورد این شغل خاص دریافته اند که باید مشکل از سندرم ایمپاستر باشد که باعث میشود افراد در خود احساس خود کم بینی یا ناکافی بودن کنند. منشا مقایسه نیز از همین سندرم نشات میگیرد.
>> مثلا خواستم یکم علمیش کنم ?
چرا برنامه نویسان خودشان را مقایسه میکنند؟
ما برنامه نویسان وقتی کاری را انجام میدهیم با خود فکر میکنیم چه کار ساده ای بوده و هر کسی از عهده اش بر میآمد. مقایسه خود با افراد دیگر معمولاً به عنوان یک رفتار طبیعی پذیرفته شده، چرا که ما انسانها موجوداتی اجتماعی هستیم. فرقی هم نمیکند که یک ادم گوشه گیر باشید یا درونگرا. اما کی ما به اندازه کافی بهترین هستیم؟ پاسخ دقیق به این سوال این است: هرگز بهترین نخواهید بود، گرچه در حال حاضر به اندازه کافی بهترین هستید.
سندرم ایمپاستر
یکی از مسائلی که باعث میشود اکثر برنامه نویسان خودشان را با دیگران در دنیای فناوری مقایسه کنند سندرم ایمپاستر است که در 4 حالت مختلف باعث میشود تا هیچ گاه در مقابل خود انسان ارزشمند و قابل اتکایی نباشید. این پدیده روانشناختی منعکس کننده این نظر است که شما با وجود شواهدی که نشان میدهد ماهر و کاملاً موفق هستید اما در ذهن خود احساس ناکافی و ناکارآمد بودن را دارید. این سندرم بیشتر در برنامه نویسان، هنرمندان و... بروز میکند و از همین رو است که در این مقاله نیز این پدیده مورد توجه قرار گرفته شده است. هم اکنون به معرفی و بررسی چهار حالت مختلف از این سندرم میپردازیم:
1.کمال گرایی
کمال گرایی و سندرم ایمپاستر اغلب دست به دست هم میدهند. به این مساله فکر کنید: برنامه نویسان کمال گرا بیش از حد اهداف بزرگی را برای خود تعیین میکنند و هنگامی که در رسیدن به این اهداف موفق نمیشوند، دچار تردید عمده نسبت به خود میشوند و نگران این خواهند بود که مورد حساب و کتاب قرار گیرند. چه کمالگراها این را درک کنند یا نکنند، این گروه میتوانند افراد کنترل گری باشند. اگر برنامه نویسی انجام میدهید و احساس میکنید اگر میخواهید کاری درست انجام شود فقط خودتان از پس آن بر میآیید پس مطمئن باشید بعد از پایان کار احساس کمبود، ضعف و ناکارآمدی خواهید کرد.
چه کنیم؟
اشتباهات خود را جدی بگیرید اما از آنها تنها درس بیاموزید. اشتباهات را به عنوان بخشی طبیعی از روند کار در نظر بگیرید. علاوه بر این ها قبل از اینکه منتظر زمان مناسب باشید خود را تحت فشار قرار دهید تا در همان لحظه کار را انجام دهید. پروژه ای اگر در دست دارید، خودتان را مجبور کنید کاری که ماه ها برنامه ریزی کرده اید شروع کنید.
2.سوپرمن
برنامه نویس هایی این پدیده را تجربه میکنند که متقاعد شده اند در بین دیگران خیلی کم هستند. سوپرمن ها اغلب آنقدر خود را در کار غرق میکنند تا مورد پذیرش قرار بگیرند. اما این مساله فقط حجابی نادرست روی ضعف عدم امنیت آنها است.
چه کنیم؟
هیچ کس نباید بیشتر از شما این قدرت ایجاد را داشته باشد که بتواند به شما حس خوبی بدهد. اگر از کار خودتان راضی هستید پس دیگران مهم نیست در مورد شما چه میگویند. ممکن است شما کاری را به علت مهارت در یک هفته انجام دهید در حالی که دیگر برنامه نویسان آن را در یک ماه انجام میدهند. این به معنی ضعف و بی ارزشی کار شما نیست، معنیش این است که شما در کارتان مهارت دارید. سرعت در اتمام پروژه نشانه ی ضعف نیست بلکه میتواند نقطه قوت انجام یک پروژه نیز باشد.
3.سینگل ها
منظور مجردها نیستند، اشتباه نکنید. برنامه نویسان سینگل احساس میکنند اگر از کسی درخواست کمک کنند به جای اینکه نشانه صداقت باشد، نشانه ی ضعف آنها است. مستقل بودن مشکلی ندارد، اما نه در حدی که از گرفتن کمک خودداری کنید تا بتوانید ارزش خود را ثابت کنید. برنامه نویسی مانند کارهای دیگر نیست، هر روز آپدیت میشود، نیاز به دیگر زبانهای برنامه نویسی گاهی احساس میشود و شما نمیتوانید همه کاری را انجام دهید.
چه کنیم؟
سعی کنید به خود بقبولانید که بیشتر از اینکه میخواهید یک اثر هنری خلق کنید دنبال این هستید که پروژه تان را سالم و صحیح تحویل دهید. صحت و سلامت و کارایی برنامه ای که مینویسید مهمتر از این است که ادعا کنید تمام راه را خودتان به تنهایی رفته اید. کمک گرفتن از دیگران نشان میدهد که روحیه ی اجتماعی و همکاری دارید. این روحیه ی تیمی باعث ایجاد حس مشقت و دوستی در شما خواهد شد پس سینگل نباشید.
متخصص
متخصصان اغلب صلاحیت خود را بر اساس "چه چیزی" و "چه مقدار" میدانند یا پروژه هایشان را بر این اساس میتوانند انجام دهند. آنها با اعتقاد بر اینکه هرگز به اندازه کافی آگاهی نخواهند داشت میترسند در چشم دیگران بی تجربه یا بی سواد تلقی شوند.
چه کنیم؟
درست است که همیشه چیزی بیشتر برای یادگیری وجود دارد اما گاهی همان تجربه ای که دارید به علاوه ی دانش برنامه نویسی که قبلا کسب کرده اید کافی است. تمایل به جستجوی بسیار زیاد مطالب برای اینکه بی سواد یا بی تجربه به نظر نرسید زمان شما را از بین میبرد. کار خودتان را انجام بدهید، اگر چیزی اشتباه بود میشود تجربه ی جدید. مثل روزهای اول که تجربه چیزی را نداشتید و کم کم آن را کسب کردید.