ویرگول
ورودثبت نام
سجاد هجری
سجاد هجری
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

جبرگرایی نو و گریز از آزادی!

جبرگرایی نو و گریز از آزادی!

کم‌تر کسی‌ست که بهره‌گیری سیاسی امویان از «جبرگرایی» و «تقدیرباوری» و ترویج این دو را میان مردم برای بقای حکومت‌شان و پیش‌گیری از قیام علیه‌شان نداند؛ اما گویی این ابزار امروزه نو شده و هم‌چنان بکار می‌رود! می‌پندارم آنان که بسیار بر طبل غلبه‌ی مطلق ساختار بر عامل می‌کوبند، چنین‌اند و همان اندک اراده‌ی انسان‌ها را محو و نیز مسئولیت را از انسان سلب می‌کنند و کم نیستند انسان‌هایی که تطفیف و بخس خود را این‌چنین توجیه می‌کنند و از زیر بار تکلیف/وظیفه شانه خالی می‌کنند بلکه بتعبیر روان‌شناختی، آن شده ابزاری دفاعی برای آنان؛ ولی با کم‌ترین دقت در سیره‌ی پیامبران خدا صلوات الله علیهم آشکارست که ایشان می‌کوشیدند اراده‌ها را زنده و انگیزه‌ها را بیدار کنند و مسئولیت را بدوش انسان گذارند و بتعبیری، «گریز از آزادی» را بکاهند بلکه بزدایند تا نه ظالم بتواند ظلم کند و نه منظلم بخواهد ظلم پذیرد و نیز کسی تطفیف و بخس خود را نتواند توجیه کند و مسئولیت خود را نپذیرد! چندی پیش کتاب «إیضاح مخالفة السنة لنص الکتاب والسنة» علامه‌ی حلی را می‌خواندم. علامه در این کتاب آیات قرآن را در نسبت باورهای اشاعره می‌کاود و تناقض آرای آن‌ها را با قرآن می‌نمایاند. در این میان، در قاطبه‌ی آیات، جبرگرایی را نفی می‌کند؛ زیرا کتاب خدا افعالی بسیار را بانسان اسناد می‌دهد که بسیار نگران‌کننده و بیدارگر بود! بگذریم ...

یکی از بنیادین‌ترین مسئله‌ها در کشورمان بی‌گمان، «توزیع نامناسب اختیارات و تکالیف و نبود تناسب میان اختیارات و تکالیف» است که بررسی‌اش نیازمند مجالی گسترده است؛ اما شرح کوتاه برخی از وجوه این مسئله:

گویا می‌توان مردم را سه دسته کرد:

1. آنان که از آزادی/اختیارت می‌گریزند (گریز از آزادی)؛ زیرا نمی‌خواهند زیر بار مسئولیت (تکالیف/وظایف) روند! این گروه که خوش‌بینانه، شاید قاطبه‌ی مردم ما باشند، این‌قدر انصاف دارند که چون سختی مسئولیت را نمی‌پذیرند، شیرینی اختیارات/حقوق را نیز نمی‌خواهند! این مردم رو بـ«مزدوری» دارند!

2. آنان که اختیارات را می‌خواهند (حتا بر سرش می‌جنگند)؛ اما تن بمسئولیت نمی‌دهند و بتعبیری، هیچ پاسخ‌گو نیستند. اینان شاید کم باشند؛ اما بسیار تأثیرگذارند!

3. آنان که هر دوی اختیارات و تکالیف را با هم می‌پذیرند و هم قدرت را می‌خواهند و هم زیر بار مسئولیت می‌روند. اینان نیز بسیار کم‌اند و گاه در حاشیه!

جامعه‌ای روی خوش می‌بیند و پیش می‌رود که مردمش بالاستعداد (بالقوة القریبة من الفعل) یا بالفعل، از سومین گروه باشند که گویا جامعه‌ی ما چنین نیست!

گریز از آزادیجبرگراییمسئولیتساختار و عاملاشاعره
پژوهش‌گر!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید