به هر حال باید شروع کرد. فکر میکنم در انجام هر کاری سختترین مرحلهاش، شروعِ آن باشد؛ هر شروعی ما را از محدودۀ امنمان خارج میکند. چون «به هر حال شروع نکردم و ببینید که زنده هم هستم!» این یعنی ماندن در محدودهٔ امن.
احتمالا میدانید که برای انجام واکنشهای شیمیایی، انرژی فعالسازی (Ea) نیاز است؛ انرژی فعالسازی حداقل میزانی از انرژیِ لازم است تا واکنشی صورت پذیرد. گاهی این انرژیِ مورد نیاز خیلی زیاد و گاهی حتی به قدر یک جرقّه است. از آن هم کمتر، گاهی همان تکانهای کوچکِ ذراتِ نادیدنی کافیاست.
به تعبیری، موقعیتهای گوناگون نیز بسته به وضعیت روانی ما، انرژی فعالسازی متغیری را طلب می کنند. در فیزیک و شیمی البته پس از فراهم کردنِ انرژی فعالسازی، انجام یک واکنش، ناگزیر است. در روان ما چطور؟ آیا واقعاً تنها فراهم کردنِ انرژی فعالسازی کافی است؟ اینطور فکر نمیکنم. شروع شاید ابتدائاً مانند واکنش شیمیایی به نظر برسد؛ اما بیشتر به دوی ماراتن شبیه است. شروع کن ولی ادامهاش را چه کسی میداند؟ وقتی شروع کنی، اوضاع چطور تغییر خواهد کرد؟ واکنش را در استوانههای مدرج آزمایشگاهت انجام میدهی یا همانطور که هستی وارد میدان خواهی شد؟
دوی ماراتن البته نفس گیر است، لیکن اقتضای استمرار دارد و تحمل. در عین حال وامدارِ دقت است. دائماً حواست باشد که ضربان قلبت را روی ۱۶۰ بار در هر دقیقه تنظیم کرده باشی. بدوی و بدوی اما در جهت مشخص. لازم نیست تمام انرژیات را در ابتدای مسیر از دست بدهی. شاید هم لازم است؛ تا نیاز روانیات چه باشد.
استمرار شرط لازم و ضروری در دوی ماراتن است؛ ضامنِ اینکه در مسیر بمانی و نهایتا هم برنده شوی. اصلاً برنده هم نشوی، مسیر را به پایان برسانی. همین که روند را طی کنی؛ میانۀ راه جا نزنی، نفس کم بیاوری، از پا بیفتی و کارَت به برانکارد و تیم پزشکی بکشد.
بالاخره یک نفر باید جمعات کند. چه کسی جمعات میکند؟ بغل چه کسی خواهی پرید؟ خیلی اهمیت ندارد؛ آنچه اهمیت بیشتری دارد این است که آیا شروع میکنی تا بغل کسی بپری؟ یا شروع میکنی تا در مسیر باشی.
مسیر مهم است. از کدام راه خواهی رفت؟ کدام راه را خواهی ساخت؟ مقصد ممکن است خیلی تفاوتی نکند، نهایتاً مسیر است که اهمیت دارد. دوندۀ ماراتن شاید مانند من و تو فکر نکند؛ البته برای او هم مهم است که مسیر را طی کند ولی میلش در رسیدن زودتر به خط پایان و نهایتاً برنده شدن است.
آیا میل ما هم به برنده شدن است؟ اگر اینطور است، چه چیزی را برنده خواهیم شد؟ چه چیزی را از دست خواهیم داد؟ از دست دادن شاید همان دویدن ما باشد...