سجاد کاظمی
سجاد کاظمی
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

عقدهٔ ادیپ - ۲


‌دربارۀ عقدۀ ادیپ نوشتیم و این پست‌ها هرگز کافی نیستند. هرچند بهتر از «نیست»اند.

عقدۀ ادیپ از کجا می‌آید؟ در واقع لکان عقدۀ ادیپ را Manifestation of Narcissism می‌داند. یعنی نارسیسیزم یا خودشیفتگی، ریشۀ این عقده است و عقدۀ ادیپ، نوعی ظهور و تجلی آن به شمار می‌رود. در درستی این عقیده، کودک را مشاهده می‌کنیم که همه چیز را برای خودش می‌خواهد. توجه و میل مادر نیز بخشی از همه چیز است؛ بخش به‌سزایی از همه چیز. کودک می‌خواهد Exclusive Object مادرش باشد. مادر منحصر به کودک شود و کودک مرکزیت مطلق داشته باشد. کودک پسر شیفتۀ بدن، نگاه، بو، لباس و ظاهر مادر می‌شود. همانطور که در بزرگسالی، آن‌ها را در دیگری می‌یابد؛ دیگری که اصلا بی‌شباهت به مادر خودش نیست.

به هر حال کودک در می‌یابد که چنین چیزی غیرممکن می‌نماید و نمی‌تواند همیشه در مرکز باشد. همۀ امیال مادر متوجه او نیست. مادر شاید به همسرش، فرزند(ان) دیگرش و یا حتی تز دکتریِ خود بیشتر توجه کند تا به او. کودک آرام آرام می‌فهمد که نمی‌شود همه‌توان باشد؛ «خدا» باشد.

در این میان، نقش پدر و مادر به جهت حل و عبور از عقدۀ ادیپ، بسیار اساسی است. والدین می‌توانند تسهیل‌گر روند باشند و یا روند را با جدال و تنش همراه کرده و کودک را درگیر آسیب کنند. البته نباید فراموش کرد که حتی مناسب‌ترین والدین نیز نمی‌توانند عقدۀ ادیپ را طوری مهار کنند که انگار اصلا وجود نداشته است. احساس رقابت، حسادت و خشم نسبت به رأسِ سومِ مثلث وجود خواهد داشت. چون به هر حال توجه مادری که می‌توانسته از آنِ کودک باشد را از او گرفته است.

صحبت از مرکزیت شد. در رابطه نیز دو طرف به دنبال ارضای میل معطوف به مرکزیت خود هستند و تا حدی موفق می‌شوند؛ تا حدی هم نمی‌شوند. حتی در بهترین رابطه‌ها نیز تنها در صورتی مرکزیت وجود دارد که طرف مقابل هم مرکزیتش حفظ شود. یعنی تعادل حاکم باشد. پس هنوز هم مرکزیت مطلقی در کار نیست و اغلبمان این موضوع را پذیرفته‌ایم. بنابراین هرگز به آن‌چه می‌خواهیم نمی‌رسیم، هرچند که تلاش‌های مذبوحانه‌مان را ادامه می‌دهیم. تلاش‌هایی که البته نهایتاً حس خوبی به همراه دارند. درست است که نمی‌توانم همیشه در مرکز باشم، اما همین مرکزیت موقت نیز برایم خوشایند است.

در پست قرمز بعدی به چگونگی پردازش و نظریه‌سازی عقدۀ ادیپ در دختران خواهم پرداخت.

عقدۀ ادیپادیپروانکاویروانشناسیلکان
پژوهشگر روان‌کاوی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید