سومین پست سری عقدهی ادیپ
«عقدهی الکترا» (Electra Complex) توسط کارل یونگ -روانکاو مشهور سوئیسی- در سال ۱۹۱۵ معرفی شد. یونگ این اصطلاح را بعنوان معادلی زنانه (feminine) برای عقدهی ادیپ استفاده کرد. مفهوم کلی آن همانند عقدهی ادیپی است که مثلث را میان دختر، پدر و مادر تشکیل میدهد. یعنی فرزند دختر، میخواهد که تمام امیال و توجهات پدر را مال خود داشته باشد. او نیز همانطور که پیشتر شرح دادم، در برآورده کردن چنین آرزویی ناکام میشود.
پس از طرح این ایده توسط یونگ، فروید سریعاً با آن مخالفت کرد و توضیح داد که سودمندی طرح چنین مفهومی را در نمییابد. در واقع او معتقد بود که عقدهی ادیپ در مفهوم مونث آن، آنالوگ یا همتای مفهوم مذکر عقدهی ادیپ نیست.
فروید در این باره میگوید: «در واقع من هیچ سودمندی و فایدهای در معرفی این اصطلاح جدید (عقدهی الکترا) نمیبینم و استفاده از آن را هم توصیه نمیکنم.»
اما در مورد اصل عقدهی ادیپ، قبلاً اضطراب اختگی و عقدهی اختگی (Castration Complex) را مطرح کردیم؛ این موضوع، چگونه در دختران توجیه میشود؟
فروید معتقد بود که عقدهی اختگی، پایانی بر عقدهی ادیپ در پسران و شروعی بر عقدهی ادیپ در دختران است.
در پسران، این اضطراب اختگی بود که نهایتا منجر میشد امیال خود به مادر و نفرتشان از رقیب خود (پدر) را سرکوب کنند و از این مرحله بگذرند؛ اما در دختران، اصل قضیه به نحو دیگری است.
کودک دختر وقتی متوجه میشود که مادرش او را از چیزی محروم کرده است (آلت تناسلی مردانه)، از او متنفر میشود و امیال لیبیدویی خود را از مادر به پدرش هدایت میکند. یعنی آن توجهی که پیشتر از آنِ مادر بوده را به پدر منتقل میکند.
بعلت همین تفاوت اساسی در تبیین عقدهی اختگی است که فروید به صورت کلی، مخالف این است که مفهومی آنالوگ عقدهی ادیپ پسرانه برای دختران قائل شویم چرا که مفاهیم بسیار دیگری پشت عقدهی ادیپ هستند که در اصل موضوع و همتاسازی آن تفاوت ایجاد میکنند.
البته به صورت کلی به نظر میرسد فروید خیلی تمایلی نداشت که شاگردانش نیز بتوانند برای مفاهیم جدید روانکاوی، پدری کنند.
اما «الکترا» چه کسی است؟ الکترا اسطورهای یونانی است. او زن جوانی بود که در پی خیانت مادرش به پدرش، از مادر خود بسیار خشمگین بود.
به همین علت است که یونگ، مفهوم جدید خود را با چنین نامی مطرح میکند.