چاقو داریم تا چاقو. البته مهمتر کسی است که چاقو را در دست گرفته است. چاقویی که دست قصاب و جراح باشد، کمتر خطرناک است تا آن که در دست قاتل است. قاتل البته فینفسه خطرناک است، حالا چاقو دستش باشد یا نباشد.
با چاقو، پوست میوههای خوشمزه را میکنیم؛ آنها را برش میزنیم، اندازۀ دهانمان که شد، میوهها را میخوریم. یک نفر هم با همان چاقو پوست حیوانات را میکَنَد، برای تولید کیف، کفش و یا کمربند چرم. تا اینجا که جامعه احتمالا مشکل خاصی ندارد؛ حتی خیلی اوقات هم تشویق میکند. البته یک نفر میتواند با چاقو، بدن انسان را هم بشکافد. باز هم اگر مثبتاندیش باشیم، جامعه تهدید نشده است. البته در شکافتن بدن انسان، یکی به دنبال رفع بیماری و یا خارج کردن غدۀ سرطانی است؛ دیگری اما به قصد کشت، چاقو را در شکم فرو میبرد. با چاقو چه کارها که نمیتوان کرد. میتوان جامعه و اعضایش را به خطر انداخت.
اما [جامعه]، چه وقت دست به کار میشود؟ واکنش نشان میدهد و سعی در برقراری تعادلِ از دست رفته میکند؟ زمانی که حق عضوی از جامعه ضایع شده باشد. البته جامعه اینقدر هم عملکرد ساده و دو دو تا چهارتایی ندارد؛ ما عادت داریم برای فهم راحتتر، اینگونه در نظرش بگیریم. جامعه، سالِبان حقوق اعضا را مجازات میکند. حق حیاتِ اعضای جامعه، کم چیزی نیست. بسته به اینکه چه حقی ضایع شده باشد، مجازات نیز شدت متفاوتی خواهد داشت.
جامعه کجاست؟ بخش اعظم جامعه و عملکردش، در خودمان درونیسازی شده است. در این رابطه بیشتر و تخصصیتر توضیح خواهم داد. به هر حال علت اینکه خیلیهایمان با چاقو نمیافتیم دنبال انسانهایی که ازشان بدمان میآید و یا متنفریم، این است که مجازات سنگینی توسط جامعه برای کشتن دیگری در نظر گرفته شده است؛ گاهی حتی به سلبِ حیاتِ قاتل نیز منجر میشود.
به هر حال، جامعه همیشه هم تنبیهگر نیست؛ خیلی اوقات بسیاری از امور را تشویق میکند. منزلت اجتماعی میدهد؛ حتی به کسی که چاقو در دست دارد. چاقویی که علیرغم ارضای امیال وحشیگرانه و ناخودآگاه انسان، در راه تعالی جامعه استفاده میشود. قصابی که گوشت حیوانات را تکه تکه میکند، به نحوی عمل وحشیانهای را مرتکب میشود، اما از حمایت اجتماعی برخوردار است؛ چون غذای انسانها را فراهم و حیاتشان را تسهیل میکند. جراحی که بدن انسان را میشکافد نیز همینطور. عمل در حقیقت یکی است، این قصد و نیت افراد است که نتیجۀ عملشان را متفاوت میکند.