در سال 94 بعد از همکاری با قلی عقیقی از شروع سال 92 که از نگهبانی تا گودبرداری و خاک ریزی رو شامل میشد , موقعی که هتل از فوندانسیون اومده بود بیرون, کار کارمندی رو بعد از چندین سال کار آزاد شروع کردیم. از خرداد که کار پذیرش مهمان شروع شد , اونم روز خجسته آزادی خرمشهر , مسافر کم کم زیاد شد , ومن هم چونکه میدیدم وام سنگینی داره, قرار داد رزرو رو با پین تا پین و هتل یار شروع کردم.اول میخندیدن , مگه داریم هتل یکستاره اونم تو ارومیه, اونم تو مرکز شهر و ...
خلاصه مسافرها کم کم زیاد شد و من و قلی و حاج آقا رضا فرج زاده بهره بردار و مدیر , با کمک هم, کارها رو انجام دادیم. چونکه قلی شبکاری میکرد هر روز رو, باید بعد از ظهر میخوابید و مسئولیت مسافر ها که یکی آب میخواست , یکی چایی , یکی اینترنت و یکی توالت فرنگیش خراب بود باید تعمیر میشد و یکی لامپش !خلاصه پذیرش شده بود همه کاره و در واقع هیچ کاره!. من با 850 تومن در سال 94حقوق بخور و نمیری رو گرفتم که در حال حاضر به 7.5 تومن رسیده!
بعد از دادن وام که حدودا 98 میشد و تسویه کامل , باز هم از ساعت 1 بعد از ظهر کار من هم دو برابر میشد و تا همین سال که قلی هم در 1401 بازنشسته شد و رفت به شهر خودش, مسئولیت من هم بیشتر شد. چای در لابی و هزار تا کار دیگه به غیر از پذیرش!
در کنار اینها من هر روز مهارتم رو با آی تی بردن بالا و هر روز بهتر از دیروز میشم
این داستان ادامه دارد.....