sajjad_mf
sajjad_mf
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

اسمش پذیرش بود!

در سال 94 بعد از همکاری با قلی عقیقی از شروع سال 92 که از نگهبانی تا گودبرداری و خاک ریزی رو شامل میشد , موقعی که هتل از فوندانسیون اومده بود بیرون, کار کارمندی رو بعد از چندین سال کار آزاد شروع کردیم. از خرداد که کار پذیرش مهمان شروع شد , اونم روز خجسته آزادی خرمشهر , مسافر کم کم زیاد شد , ومن هم چونکه میدیدم وام سنگینی داره, قرار داد رزرو رو با پین تا پین و هتل یار شروع کردم.اول میخندیدن , مگه داریم هتل یکستاره اونم تو ارومیه, اونم تو مرکز شهر و ...


خلاصه مسافرها کم کم زیاد شد و من و قلی و حاج آقا رضا فرج زاده بهره بردار و مدیر , با کمک هم, کارها رو انجام دادیم. چونکه قلی شبکاری میکرد هر روز رو, باید بعد از ظهر میخوابید و مسئولیت مسافر ها که یکی آب میخواست , یکی چایی , یکی اینترنت و یکی توالت فرنگیش خراب بود باید تعمیر میشد و یکی لامپش !خلاصه پذیرش شده بود همه کاره و در واقع هیچ کاره!. من با 850 تومن در سال 94حقوق بخور و نمیری رو گرفتم که در حال حاضر به 7.5 تومن رسیده!

بعد از دادن وام که حدودا 98 میشد و تسویه کامل , باز هم از ساعت 1 بعد از ظهر کار من هم دو برابر میشد و تا همین سال که قلی هم در 1401 بازنشسته شد و رفت به شهر خودش, مسئولیت من هم بیشتر شد. چای در لابی و هزار تا کار دیگه به غیر از پذیرش!

در کنار اینها من هر روز مهارتم رو با آی تی بردن بالا و هر روز بهتر از دیروز میشم

این داستان ادامه دارد.....

کار پذیرشآب چاییآزاد شروعآزادی خرمشهربی پولی
دنبال قهرمان نگردد. در وجود خودت بگرد. هر نفر یک قهرمان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید