تو را در همهٔ لحظههایی که تجربه میکنم، نفس میکشم. برای دخترم که قرار نیست به دنیا بیاید، روزی تعریف خواهم کرد که مادرت، هر چیزی که از عشق میدانستم بود؛ بزرگ، مهیب، کوتاه، دور ِ دورِ دور.
حالا من مُردَم و همهٔ خاطراتی که نداشتم را میتوانم زندگی کنم.