در بحبوحه یکی از بزرگترین همهگیریهای تاریخ، یعنی شیوع وبا در انگلستان قرن ۱۹ پزشکی به نام «جان اسنو» با جمع آوری دادههای مربوط به موارد ابتلا و مرگ کشف کرد که بیماری نه از طریق گازها و هوای متعفن حاصل از دور ریختن پسماندهایی که شهر را فرا گرفته بلکه از طریق نشت آلودگی به چاههای عمومی آب آشامیدنی منتقل میشود.
نظریه اول که با شهود آدمی هم سازگاری بیشتری داشت به «میاسما» معروف بود و نظریه غالب تلقی میشد.
در آن دوران رایج بود که هر ۱۰ سال یک بار وبا شایع شود و لندن ۲ شیوع دیگر را پشت سر گذاشته بود.
نسخه مختصر این داستان را شاید شنیده باشید اما اصل آن نکات جالبتری برای توجه دارد.
اسنو در این راه تنها نبود و دادههای مربوط به همهگیری را از دو منبع دفتر ثبت عمومی که «ویلیام فار» قهرمان اصلی و کمتر شناخته شده این یادداشت مدیریت میکرد و همچنین بازدید و آمارگیری میدانی جمع آوری کرد.
پس از تمامی این تلاشها اسنو یافتههایش را در Board of Governors and Directors of the Poor مطرح کرد که به حذف دستگیره پمپ آب عمومی Broad Street و غیرقابل استفاده شدن آن ختم شد.
البته اسنو جمع آوری داده و تحقیق را متوقف نکرد زیرا هنوز نظریه شواهد کافی نداشت و جالب است که طی یکی از عملیات تحقیق در شیوع محلی وبا با فرد دیگری به نام «هنری وایتهد» آشنا میشود که کشیش بود و طی این عملیات تصمیم میگیرد با اسنو همکاری کند.
غرضش چه بود؟
نکته جالب داستان اینجا است.
فار و وایتهد هر دو از موافقین «میاسما» بودند و به نظرشان اسنو اشتباه میکرد و با این وجود برای اثبات این نکته که اشتباه میکند با او همکاری کردند.
یک همکاری دقیق و مبتنی بر اصول اخلاق حرفهای.
کمیته تحقیق وبا نظریه اسنو را به راحتی نپذیرفت چرا که از قضا در آن هفته باکتری وبا موجود در چاههای عمومی بر اثر گذشت زمان از بین رفته بود و این ویلیام فار بود که یک دهه پس از شیوع با جمع آوری دادههای انبوه توانست درستی نظریه را نشان دهد.
او در شیوع سال ۱۸۶۶ لندن و زمانی که جان اسنو در قید حیات نبود با جمع آوری دادههای لازم نظریه اسنو را تایید و طی گزارشی منتشر کرد.
حالا که به انتهای داستان رسیدیم باید از خود بپرسیم عجیب نیست که دو فرد مخالف اسنو چنین تعهدی در رعایت اخلاق حرفهای داشته اند؟
چطور غرور خود را زیر پا گذاشتند؟
آیا نمیتوانستند بیخیال شوند یا برای خودشیرینی در «انجمن واگیرشناسی لندن» جمع شوند و به دربار نامهای بفرستند که «میاسما» درست است و تمامی اصول حرفهای خود را زیر پا بگذارند؟
این روزها که پس از هر فاجعه، نامهها و گزارشهای متخصصین برترین دانشگاههای کشور در حوزههای مختلف و موضوعات خطیر با این حجم از دروغ، پنهان کاری، خودشیرینی و تملق را میبینیم باید از خود بپرسیم چه بر سر ما آمده که از جامعه علمی لندن قرن ۱۹ هم عقب تر رفته ایم؟!