گری کلاین (gary klrin) روانشناس ، داستان خانمی را تعریف کرد که در یک دورهمی خانوادگی حضور پیدا کرده بود .او سالها عمر خود را صرف کار به عنوان یک بهیار کرده بود و به محض رسیدن به مهمانی ، یک نگاه به پدر شوهرش انداخت و بسیار نگران شد .
او گفت «شکل و شمایل فعلی شما خوب به نظر نمی رسد.»
پدر شوهرش که حس می کرد حالش خیلی هم خوب است ،با شوخی جواب داد:
«خوب ،من هم شکل و قیافه ی تو را دوست دارم »
او اصرار کرد که « نه ،همین حالا باید به بیمارستان بروید »
چند ساعت بعد ،آن مرد پس از معاینات ،تحت عمل جراحی قرار گرفت تا از مرگ نجات پیدا کند .معاینات نشان دادند که عروق اصلی او دارای گرفتگی هستند و در خطر فوری سکته قلبی قرار داشت . اگر عروسش نبود ،امکان داشت بمیرد.
او نمی توانست توضیح دهد که چه چیزی را در چهره ی پدر شوهرش دیده ،اما می دانست که یک جای کار ایراد دارد.
داستان های مشابهی هم در سایر رشته ها مشاهده می شوند .
نباید لزوما از سرنخی که موجب شروع یک عادت می شود آگاه باشید . می توانید یک فرصت را شناسایی کنید و بدون اینکه توجه خودآگاهتان را به آن اختصاص دهید اقدام نمایید .اینجاست که عادت ها مفید واقع می شوند.
پیش از اینکه بتوانیم عادت موثری را بسازیم ،باید عادات کنونی را مدیریت کنیم. این امر ، دشوارتر از آن است که به نظر می رسد ،زیرا وقتی عادتی عمیقا در زندگی شما ریشه گرفت ،عمدتا به صورت ناخودآگاه و خودکار صورت می گیرد . اگر یک عادت ناخودآگاه صورت بگیرد ،نمیتوانید انتظار داشته باشید بهتر شود همانطور که کارل یونگ(carl jung) روانشناس می گوید« تا زمانی که ناخودآگاه را خودآگاه نکنید ،زندگی شما را هدایت خواهد کرد و اتفاقات رخ داده را سرنوشت قلمداد می کنید »
کارت امتیازی عادت ها ،رویکردی ساده است که می توانید از آن برای کسب آگاهی بیشتر نسبت به رفتارتان بهره بگیرید.