در ادامه پست قبل یعنی “واقعیت زندگی – هنر رضایت از زندگی – شماره دوم” در نظر داریم چند نوع فرض را مطرح کنیم که می توانیم با استفاده از آن ها راحت زندگی کنیم. خواهشاً در صورت امکان بخش پایانی پست قبل را مطالعه کنید بهتر بتوانیم از این مقاله سود ببریم.
کسی که خود را در دنیا مهمانی می بیند که مدت محدودی در آن مهمانی حضور دارد، کمتر نسبت به کاستی های ناچیز امکانات اعتراض می کند. دلیلش هم همان باور به زودگذر بودن آن مجلس است.
پیامبر اسلام در این رابطه می فرمایند: “هیچ کس در دنیا نیست مگر اینکه مهمان است و مال او امانت. پس مهمان می رود و امانت برگردانده می شود. “
فهمیدن امانت بودن یک سری از اموال انسانها اصلا سخت نیست. نیازهای کلی زندگی انسانها عبارتند از: خوراک و پوشاک، خانه و وسیله نقلیه که از موارد راحتی بیشتر است. هر انسانی متناسب با وضع زندگی خود و اطرافیانی که دارد می فهمد که چقدر به هر کدام از آنها نیاز دارد. به عنوان مثال وضعیت خانه، زیربنا، نمای ساختمان، آپارتمانی یا ویلایی بودن، دکوراسیون داخلی و … . حالا با خودمان فکر کنیم و ببینیم اگر دو برابر نیازی که داریم خانه داشته باشیم چه می شود؟
نظر شخصی من در مورد زندگی خودم این است. من با توجه به درآمدی که دارم، اگر بیشتر از نیازم در خانه سرمایه گذاری کنم، به خودم و زندگیم فشار وارد می شود. یعنی نتیجه اولیه کم شدن سطح دیگر نیازهایم است.
حالا فرض کنیم کسی بگوید فشاری به من وارد نمی شود. اشکالی ندارد. خانه ای دو برابر نیازت داشته باش. ولی به این هم توجه داشته باش که می توانستی آن را به جای آنکه ساکن و راکد در خانه ای که به آن نیازی نداری خرج کنی، در راه های بهتری خرج کنی. آن بخش بیش از نیازت که در خانه راکد شد و استفاده ای هم از آن نکردی، امانتی است که به بازماندگانت می رسد. چون تو خودت از آن استفاده ای نکردی. چون مازاد بر نیازت بود.
اینکه راه های درست خرج کردن مازاد پول چیست را در پشت های آینده با هم بررسی می کنیم.
با این فرض، چون یک رهگذر به شرایط محلی که موقتاً در آن حضور ندارد توجه زیادی ندارد، از بدی آن ناراحت هم نمی شود.
پیامبر اسلام در این رابطه می فرمایند: ” در دنیا به گونه ای باش که گویا رهگذر هستی و خودت را در زمره اهل قبور قرار ده.”
البته لازم به توضیح نیست که این مسلما به معنای بی خیالی و ول انگاری نیست. پس بیایید خودمان را رهگذر بدانیم تا راحت تر زندگی کنیم.
در این مورد سخنی از امام صادق را ذکر می کنیم. ایشان فرموده اند:
” … دنیا را همانند مالی قرار ده که در خواب آن را یافته ای و هنگامی که بیدار شدی، چیزی از آن را در دست خود ندیدی. چه بسا کسی که نسبت به چیزی حریص بوده و چون آن را یافته، بدبخت شده و چه بسا کسی که چیزی را ترک کرده و خوشبخت شده است.”
اگر کسی این طور فکر کند و دنیا را صرفاً یک پل ببیند، برایش مهم نیست که پل چه ویژگی هایی دارد. به سلامت رد شدن خودش از پل برایش مهم است. در واقع با تغییر نگرش به دنیا سختی ها و کاستی هایش از نظر شخص، قابل تحمل یا حتی بی اهمیت می شوند. امام صادق در همین زمینه یکی از توصیه های لقمان حکیم به فرزندش را اینطور نقل میکنند:
“دنیا را همانند پلی بر نهری بدان که از آن عبور می کنی و آن را ترک می کنی و تا پایان روزگار دیگر به آن برنمی گردی.”
مواردی که ذکر شد از بس که ساده اند ممکن است به نظرمان بیاید که اهمیتی هم ندارند. اما اینطور نیست. اگر برای این طور است به نظر بنده اگر قلبتان را آماده شنیدن حرف حق کنید و مطالب را یک بار دیگر بخوانید، نظرتان عوض می شود. خودتانید و خودتان. خودتان فکر کنید و تصمیم بگیرید. برای نوع نگرستان تصمیم بگیرید. همین چیزها هویت یک انسان را می سازند.
خوش باشید
یا حق …
نوشته های پیشین:
1- هنر رضایت از زندگی – شماره یکم