صالح رستمی
صالح رستمی
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

زندگی من در ایران کرونایی

جایی که کووید نوزده می‌کشد، اما انسانیت باقی‌ می‌ماند / روایت زنی که زندگی در ایران را در عصر کرونا به زندگی در آمریکا ترجیح می‌دهد

نوشته جنیفر گرین/ ترجمه صالح رستمی، ویرایش و بازبینی مهنا شکیبا

در آوریل گذشته به ایران آمدم. این روزها، من و همسرم تصمیم گرفتیم که به خانه‌مان در آمریکا برگردیم. اما با هجوم بی‌رحمانه کووید19 به ایران و بقیه کشورها، بلیط‌مان کنسل شد. اول خیلی از اینجا ماندن احساس ناامنی کردم، حتی بعد از این که فهمیدم هیج جا در جهان از شیوع کرونا در امان نیست. ما در شهری بزرگی هستیم که بسیار به محصولات کشاورزی از مناطق دیگر وابسته است. اینکه ممکن است در آینده، شهر دچار کمبود، قحطی و مشکلات دیگر بشود، من را نگران کرد. همچنین احتمال آشوب. بعد از تمام مشکلاتی که ایرانی‌ها در 2019 و 2020 تجربه کردند، حالا یک اپیدمی اضافه شده است.

با این حال، بعد از خواندن اخبار شبکه‌های غربی و بررسی رسانه‌ها و دیدن این که مردم آنجا چگونه وحشیانه برای خرید دستمال توآلت، ضدعفونی‌ کننده و ماسک به هم حمله ور می‌شوند، فکر کردم که بهتر است ایران بمانم.

بعد از تمام مشکلاتی که ایرانی‌ها در 2019 و 2020 تجربه کردند، حالا یک اپیدمی اضافه شده است.

این روزها سوپرمارکت‌ها، میوه‌فروشی‌ها و دیگر مغازه‌ها در تهران بیش از همیشه غلغله است. مردم زیادی توی صف‌‌ها منتظراند تا بیش از مقدار معمول خوراکی تهیه کنند. اما تا اینجا، من نه دعوا دیدم، نه بزن بزن. نه انبار کردن زیاد جنس‌ها در خانه دیدم و نه از دست هم جنس قاپیدن. قفسه‌ها پر از جنس است. هنوز هیچ کمبودی را حس نکردم. هنوز می‌توانم هر چیزی را که بخواهم پیدا کنم.

اینجا دستمال توآلت به اندازه جاهای دیگر استفاده نمی‌شود. مردم با آب بعد از استفاده از دست شویی طهارت می‌گیرند و دستمال توآلت معمولا برای خشک کردن استفاده می‌شود. دیگر از سنت بوسیدن خبری نیست و بعضی‌ها مثل مردم ووهان به هم دست می‌دهد و یا از پا برای خوش‌آمد گویی استفاده می‌کنند.

احتمالا نوروز آینده یا سال نوع ایرانیان متفاوت خواهد بود. عیدی که در آن رسم است همه از نزدیکان و اقوام خود دیدن کنند و آن‌ها را در خانه‌های خود پذیرا باشند. جاده شمال بسته شده تا مسافران تهرانی را از سفر به آنجا باز دارند و از انتقال احتمالی ویروس به مناطقی که آسیب پذیرتر اند و امکانات کمتری دارند، جلوگیری کنند. مانند اتفاقی که در شهر رشت افتاد. (جایی که هیچ تختی در بیمارستان محلی خالی نیست و بیماران زیادی هنوز نیاز به مراقبت دارند.)

یک عقیده نانوشته میان ایرانیان وجود دارد که اگر می‌خواهی سالم بمانی باید از کسانی که نزدیک‌ات هستند هم مراقبت کنی. چگونه می‌خواهی سالم بمانی وقتی همسایه‌هایت مریض هستند.

رفتارهای زشتی هم در اینجا رخ داده است. در هفته اول، ماسک‌ها به شکل گسترده‎ای در تهران نایاب شد و با قیمت‌های گزاف توسط فروشندگان دوره گرد فروخته می‌شد. لیمو، زنجبیل و سیر در میوه‌فروشی‌ها کمیاب شد و بقیه فروشنده‌ها وقتی دیدند تقاضا برای این کالاها زیاد است، آن‌ها را 2-3 برابر قیمت معمول می‌فروختند. قیمت الکل طبی هنوز هم بسیار بالاست.

ویروس کرونا در ایران، با نرخ بالای انتقال، نرخ بالای مرگ و میر، نارسایی سیستم سلامت در مقابله با این شیوع، تاثیر تحریم‌ها بر مواد دارویی، سوء مدیریت دولتی و بسیاری از مسائل بغرنج دیگر همراه بوده است.

اما چیزهای زیبایی زیادی هم اینجا رخ داده که کمتر خبرگزاری‌ها به آن‌ها پرداختند. چند تا از این‌ها را اینجا نوشتم:

  • آدم‌های ناشناسی که ATMها را ضد عفونی می‌کنند. عکس‌های آدم‌هایی گرفته شده که خودپردازها را ضدعفونی می‌کنند و وسیله‌هایی خانگی برای جلوگیری از انتشار ویروس تهیه می‌کنند.
تصویری از خدمات ناشناسان خیر
تصویری از خدمات ناشناسان خیر


  • مردم برای دوره گردها و زباله‌گردها، روی سطل آشغال‌های عمومی دستکش یکبارمصرف و تمیز پلاستیکی نصب می‌کنند.
کمک برای زباله گردها
کمک برای زباله گردها


  • ترجمه داوطلبانانه دستورات کرونا ویروس توسط یک فارغ التحصیل چینی دانشگاه تهران. هم چنین گروهی دیگر از افراد چینی و دانشجویان رشته زبان و ادبیات چینی با یکدیگر کار می‌کنند تا اطلاعات بیشتری را از ویروس و راه‌های مقابله با آن ترجمه کنند.
  • مردم کاخک، در خراسان رضوی، شهری روستایی نزدیک مرز افغانستان، به هر خانه دست‌کش، ماسک‌های دست ساز و الکل طبی رسانده اند.
  • صاحب‌خانه‌ها از دو ماه اجاره خانه مستاجر‌هایشان صرف نظر کردد.
  • متخصصان میکروبیولوژی به شکل داوطلبانه بر روی تست ویروس کرونا کار می‌کنند.
  • یک گروه به شکل داوطلبانه جمع شدند تا برای کارکنان بیمارستان‌ها و مراکز خدمات درمانی ماسک و لباس‌های حفاظتی تهیه کنند.
  • کمپینی به راه افتاده تا به مردمی که زیر فشار اقتصادی شدید هستند، کمک کنند.
  • هنوز کمک‌ها برای مردم محروم مناطق سیل زده ادامه دارد، با این که ویروس کرونا همه را تهدید می‌کند.
  • دولت به هر کسی که اکانت اینترنت خانگی دارد، 100 گیگابایت اینترنت مجانی برای دو هفته داده است تا مردم در خانه‌ها بمانند و هوس نکنند بیرون بیاییند.
  • کارکنان خدمات درمانی در بیمارستان‌ها می‌رقصند و می‌خوانند تا به همه روحیه بدهند.
  • کتابخانه ملی کودکان ایران، 23000هزار کتاب را به شکل آنلاین برای کسانی که عضو کتابخانه هستند قرار داده، تا در این زمان که کتابخانه بسته است از آن استفاده کنند.
  • تمدید برخی از پروانه‌های کاری توسط دولت، مانند پروانه عملیات‌های عمرانی بر روی چاه‌ها
  • شیرینی و شیرمال مجانی از یک مغازه نان فانتزی در گرگان برای دکترها و پرستاران با یادداشتی که نوشته بود: درود بر پرسنل خط مقدم
  • پیام‌های آنلاینی که مردم را دعوت می‌کنند تا به حیوانات ولگرد در شهرها غذا بدهند.
  • و خیلی‌ها از همسایه‌ها و همکارانشان مراقبت می‎کنند و دنبال افرادی هستند که نیازمند مواد ضدعفونی و مواد دارویی هستند.

یک عقیده نانوشته میان ایرانیان وجود دارد که اگر می‌خواهی سالم بمانی باید از کسانی که نزدیک‌ات هستند هم مراقبت کنی. چگونه می‌خواهی سالم بمانی وقتی همسایه‌هایت مریض هستند.

در نهایت، همه ما در این موضوع شریک هستیم. امیدوارم از ایرانی‌ها یاد بگیرم، کسانی که به شدت در رنج هستند و منابع بهداشتی کم و یا نامناسبی در اختیار دارند، اما هنوز آنچه دارند را با دیگران تقسیم می‌کنند و مراقب یکدیگر هستند.

ویروس کرونا بین فقیر و غنی، نژاد و عقیده و یا جغرافیا فرق نمی‌گذارد. همه ما در این سیستم مدرنی که ساختیم، به یکدیگر وابسته هستیم. با مراقبت از یکدیگر، شاید بتوانیم از این طوفان به سلامت بیرون بیاییم. و تا جایی که می‌بینم، همبستگی با یکدیگر بهترین قماری است که برای نجات و ایستادگی می‌توانیم بکنیم.

* این متن ترجمه زندگی‌نگاره‌ My Life in Iran During Coronavirus که در Medium منتشر شده است.

کروناترجمهزندگی نگاره
اول دانش آموز/ دوم: نویسنده و داستان نویس/ سوم: فارغ التحصیل مهندسی صنایع دانشگاه شریف/ چهارم: دونده استقامت/ پنجم: دانش آموز/ ششم: دانش آموز/ هفتم: دانش آموز/ هشتم: دانش آموز /...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید