صالح رستمی
صالح رستمی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

مدیریت حرفی: کابوسِ جدی ایران

مدیریت مُدرن از زمان شکل گیری‌اش یعنی از زمانی که تیلور با نظریه مدیریت علمی‌، فایول با اصول 14 گانه و وبر با تدوین روابط بروکراسی در سازمان پایه‌های آن را بنا نهاده‌اند، دستخوش تغییرات زیادی شده است. بحث‌های زیادی هر روز در مجلات مختلف و ژورنال‌های علمی درباره تئوری‌های مدیریت و شیوه مدیریت صورت می‌گیرد. بی‌شک هر شیوه مدیریتی، هر سیاست و هر دیدی نکات مثبت و منفی خودش را دارد، اما باید دانست مدیریت مثل هر علم یا مطالعات دیگری بسیاری از نظریه‌ها و متدولوژی‌های خودش را پشت سر می‌گذارد؛ یعنی مدیریت با نظریه‌ها و شیوه‌های منسوخ شده دیگر کاری ندارد. مدیریت و سیاست‌گذاری کلان در ایران دچار بیماری بدخیمی‌است که نگارنده این یادداشت نام «مدیریت حرفی» را بر روی آن نهاده است. مدیریت حرفی در واقع شاکله انواع شیوه‌های مدیریتی‌ است که در مدیریت و سیاست گذاری سطح کلان کشور اتخاذ می‌شود و اغلب اگر منجر به فاجعه نشود، باعث خسارت‌های زیادی می‌شود.

اگر نگاهی به مسائل کشور و نوع کنترل مدیران کشور در طول 15 سال گذشته بیندازیم متوجه می‌شویم که در مواجه با مسائل و حل آن نتوانسته تا مشکلات را به درستی تشخیص دهد و حل کند. در همین سه سال گذشته مشکلاتی مانند بحران ارزی، حوادث طبیعی، تعیین قیمت حامل‌های انرژی، سقوط هواپیمای اوکراینی و حادثه اخیر کنترل اپیدمی بیماری کرونا شاهد تصمیماتی از جِنس مدیریت حرفی بودیم. در مدیریت حرفی، مدیر بدون در نظر گرفتن ورودی‌ها، خروجی‌ها و عناصری که در مسئله پیش‌رویش وجود دارد، بر اساس استنباط شخصی به حرف زدن می‌پردازد و حرف مدیر (دقت شود که در این جا منظور از مدیر فردی است که مسئولیت دارد و افرادی زیر دست او، مطیع‌اش هستند) به خاطر داشتن قدرت اجرایی به کرسی می‌شیند. در این مواقع مدیرانِ حرفی حتی اگر به اشتباه بودن تصمیم‌اش پی ببرند، به خاطر دلایل روانشناختی مانند ترس از اقرار به اشتباه بر تصمیم غلط خود اصرار می‌ورزد و کار بیخ پیدا می‌کند.


اگر نگاهی به مسائل کشور و نوع کنترل مدیران کشور در طول 15 سال گذشته بیندازیم متوجه می‌شویم که در مواجه با مسائل و حل آن نتوانسته تا مشکلات را به درستی تشخیص دهد و حل کند.


نمونه واضحِ مدیریت حرفی در تعیین دلار تک نرخی 4200 در ابتدای سال 97 بود و مدیران حرفی این تصمیم حدود 6 ماه بعد به اشتباه خود در این تصمیم پی بردند. 6 ماهی که برای ضربه زدن محکم به اقتصاد یک کشور زمانی کافی بود. شاید اگر این مدیران حرفی فقط به نتایج تصمیماتی مشابه در تاریخ ایران رجوع می‌کردند، می‌توانستند تصمیم متفاوتی بگیرند. این موضوع در مورد مدیریت اپیدمی کرونا در ایران نیز صادق است. اپیدمی برعکس نتایج حاصل از یک تصمیم اشتباه اقتصادی، برای ضربه زدن به سیستم نظام سلامت یک کشور نیاز به 6 ماه ندارد و می‌تواند در عرض یک هفته چنان ضربه‌ای به سیستم سلامت کشور بزند، که جبرانش بسیار هزینه بر باشد. در این مورد هم مدیران حرفی صدایشان از سایرین بلند‌تر بود و با تکرار الفاظی مانند «کرونا جدی نیست» و «موردی مشاهده نشده است» و بعدا با تغییر تعابیر حرفی به دسته‌ای دیگر از تعابیر حرفی مانند «کرونا را شکست می‌دهیم» و «مردم باید جدی بگیرند» موجب ضربه و فشار سنگین به نظام سلامت کشور شدند. در صورتی که این مدیران می‌توانستند با دیدن مدل‌های آماری اپیدمی ویروسی و الهام گیری از شیوه‌های تست شده مدیریتی در کنترل کرونا در کشورهایی مانند چین، تایوان و ویتنام کمی از حرفی بودن خودشان کم کنند تا آسیب‌های کمتری به کشور وارد گردد.

این یادداشت در ویژه نامه عید 99 روزنامه شریف منتشر شده است.

مدیریتکروناجمهوری اسلامی
اول دانش آموز/ دوم: نویسنده و داستان نویس/ سوم: فارغ التحصیل مهندسی صنایع دانشگاه شریف/ چهارم: دونده استقامت/ پنجم: دانش آموز/ ششم: دانش آموز/ هفتم: دانش آموز/ هشتم: دانش آموز /...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید