در مقالات قبل از بیاخلاقیهای تیمها در مواجهه با کارفرما نوشتیم. اما مدیر یک تیم نرمافزاری در قبال کارکنان خود مسئولیتهایی دارد که در صورت عدم رعایت آنان قطعا شرط اخلاق را به جای نیاورده است. در زیر به چند مورد از آن اشاره خواهیم کرد:
تعهدات مالی
شاید در شرایط فعلی جامعه، مهمترین مسئله رعایت همین نکته باشد. در صورتی که فردی به عنوان کارآموز وارد مجموعه میشود باید دقیقا بداند چه مدت کارآموز خواهد بود، چه مهارتهایی را باید کسب نماید، چه اندازه باید آموزش ببیند و کی عایدی مالی خواهد داشت. این شفافیت لزوم اولیهی همکاری خواهد بود.
در صورت استخدام یک متخصص از ابتدا باید دقیقا روال قراردادها و تفاهمات به صورت کاملا شفاف و مشخص باشد. این طبیعیترین حق هر فرد است که حقوق خود را سر وقت دریافت نماید (البته دیدگاه یکطرفه نداریم و نقطهی مقابل آن یعنی توقعات مدیریت از همتیمیها را در مطلب دیگری خواهیم گفت).
رشد شغلی
در مصاحبهی اول چه قولهایی به همکار جدید داده شده؟
اگر در روز اول از این قولها دادید، حتما باید برای خودتان یادداشتی بردارید و در پروندهی فرد درج نمایید. ارزشهای همکار جدید را باید در مصاحبه درک کنید و به آرامی آن را پیاده نمایید.
مدیریت و برنامهریزی صحیح
یکی از نالههای همیشگی همکاران شما، کار در کار درآمدن است. قبول دارم که تا حدی اجتنابناپذیر است. اما اگر در محاسبات خود درصدی را برای پروژههای قبلی یا خطاهای کارهای تحویل شده یا پروژههای فورسماژور (کارفرمایانی که همیشه با آنها کار میکنید) خالی بگذارید، این شیر تو شیر شدنها را به حداقل خواهید رساند.
محیط کاری
شاید برای همه شغلها این گزینه مهم باشد، اما حتما میدانید که برنامهنویسان روحیات حساستری دارند (که در جای خود دلایل و راهکارهای آن را ذکر خواهیم کرد). همینطور کار برنامهنویسی یا تحلیل و طراحی نرمافزار و... نیاز به تمرکز و محیط مناسب برای این نوع کار دارد. خود من که البته تاکنون موفق به تامین مکانی در شان همکارانم و باب میل خودم (به عنوان مدیر اجرایی نشدهام)، علاقه و باور دارم که محیط کار همچین تیمهایی باید همچون یک کافه کار باشد. محیط بازی و حرف زدن باید از محیط کار جدا باشد. قوانین سختگیرانهای برای پشت میز و آزادی و خلاقیت و صمیمیت برای بخش کافهای مجموعه.
سپردن کار تخصصی
یکی از کارهایی که نیروهای شما را دچار فرسایش خواهد کرد، سپردن کارهایی پایینتر از سطح مهارت آنهاست. البته این روند همیشه ثابتی نیست و گاهی پیش میآید ولی دائمی شدن آن برای کسی که میخواهد با چالشهای جدید برای یادگیری مواجه شود آزار دهنده است.
آموزش
همکاران شما نیروهای ماهری بودهاند که به استخدام درآمدهاند. اگر با فرهنگ سازمانی شما هماهنگ نیستند و یا قوانین شما را به طور کامل اجرا نمیکنند،نیاز به آموزش دارند. در کمپانیهای بزرگ مرسوم است که نیروی جدید، یک بادی یا همراه به مدت ۳ تا ۶ ماه با شما همراهی میکند تا با فضا و فرهنگ آن سازمان آشنا شوید و مشکلی برایتان پیش نیاید. این مدل در سربازی هم مرسوم است که واژهی پدرخدمتی حتما به گوشتان خورده.
به غیر از نیروهای جدید که وارد سیستم شما میشوند، جلسات درون تیمی در حوزهی کاستیها و نقاط ضعف ستادی و ساختاری شما میتواند بسیار به شما کمک کند.
تشویق
اهمیت این موضوع بر کسی پوشیده نیست که تشویق و غذای روح، نیاز همهی ماست. تشویق هم میتواند مالی باشد و هم غیر مالی. هر دو در جای خود بسیار کارآمد است.
خوشحال میشویم از نظرات شما بهره مند باشیم. در وصورتی که متن مورد پسندتان بود لایک فراموش نشود :)