این روزها لوکس بودن جز شاخصه های برنده بودن آدم هاست، حتی ما ورزشهایی داریم که در جامعه لوکس شناخته میشن مثل تنیس یا اسکی که به دلیل هزینههای بالایی که دارن قشر خاصی میتونن این ورزش ها رو انجام بدن که این هم از برکات اقتصاد فوق العاده ماست.
البته ما ایرانی ها کلا تو کارها و ورزش های گروهی در بیشتر مواقع موفق نیستیم شاید این موضوع از فرهنگمون بیاد که همیشه خودمون رو میبنیم و درکی از جامعه و کار گروهی نداریم که تو ورزش هم این موضوع صدق میکنه ولی فوتسال شاید یک استثناست چون تنها ورزشی بوده که تونستیم کار گروهی رو به بهترین شکل انجام بدیم و موفق باشیم در این حد که تو ۱۶ دوره جام ملت های آسیا ۱۲ بار قهرمان شدیم و تو جام جهانی تا دلتون بخواد از گروه صعود کردیم و ۱ با چهارم و ۱ بار سوم جهان شدیم کاری که فوتبال هیچوقت تو خوابش هم ندیده.
حالا فکر میکنید چرا فوتسال میتونه ولی بقیه ورزش های گروهی نه؟؟!!!!
جوابش سادس اونم گل کوچیکه.
شاید ما دهه هفتادیها آخرین نسلی بودیم که تو کوچه فوتبال بازی کردیم و سر شیرکاکائو و کیک شرطی میبستیم، دروازه گل کوچیک ساختیم و دردسر نگه داشتن دروازه ها رو به جون خریدیم و چیزی که جالب بود اینکه فرقی نداره دختری یا پسر شرط بازی این بود که عاشق گل کوچیک باشی.
چیزی که هیچوقت تو مدرسه بهمون یاد ندادن که دیگری هم وجود داره حتی پسر و دخترهایی که تا دیروز تو کوچه گل کوچیک بازی میکردن دیگه حق نشستن کنار هم تو مدرسه رو نداشتن و باعث شد از همدیگه دور و دورتر شیم و حتی کارگروهی و فرصت شناخت همدیگر رو از دست بدیم.
اما بخوام مصداقی تو فوتسال اینو بگم خود من وقتی بازیهای محمدرضا حیدریان با اون تکنیک نابش و یکی دو پاهایی که فقط تو گل کوچیک میشد دید و یا مرحوم بابک معصومی که یه عقب گیر استثنایی بود میدیدم پیش خودم میگفتم چقدر فوتسالیست ها شبیه گل کوچیک بازا فوتبال بازی میکنن و انگار خودمون تو زمین، جای بازیکن ها بودیم و حس برنده بودن رو داشتیم و چقدر خوبه حس همیشه برنده بودن.
ولی انگار برنده بودن همیشگی نیست،من همیشه طرفدار تکنولوژی و استفاده از ابزارهای بروز و جدیدم ولی تکنولوژی یه جورایی داره باعث حذف گل کوچیک تو ایران میشه الان خیلی کم پیش میاد بچه هایی رو ببینید که تو کوچه فوتبال بازی کنن و به اصطلاح گل کوچیک باز باشن شاید یکی از عللش تکنولوژی باشه و این که خود بچه ها بازی آنلاینو ترجیح میدن به فوتبال بازی کردن تو کوچه و خیابون.
البته خیابان های شلوغ و پر ترافیک و آلوده هم تو این مورد بی اثر نبوده و پدر و مادرها هم از ترس این که برای بچه هاشون اتفاقی بیفته (که اونم به لطف امنیت بالای کشورمونه) اجازه بازی بچه ها رو تو کوچه رو نمیدن تا باعث شه تو تنها ورزشی که همیشه برنده بودیم کم کم طعم باختو بچشیم و تو جام ملت های اخیر قهرمانی رو بار دیگه از دست بدیمو حس همیشه برنده بودنمون رو فراموش کنیم، واسه همین گل کوچیک برندهی فراموش شدس.
انسان به امید زندس جمله ای آشنا که خیلی از ماها شنیدیم و تو دلمون گفتیم پس کی نوبت ما ایرانی هاست که برنده و شاد باشیم ولی من امیدوارم که تکنولوژی راهی در آینده بهمون نشون بده که دوباره حیدریان ها و معصومی های جدیدی رو ببینیم و با یادگیری کارگروهی حس برنده بودن رو که سالهاست فراموش کردیم به لطف تکنولوژی بهمون برگرده.