به گذشته های دور که نگاه می کنم، به یاد میارم که همیشه وقتی مجله های مدرسه رو می خوندم، دوست داشتم، من هم توی مجله ها بنویسم و ایده ها و عقاید خودم رو با دیگران سهیم بشم. در واقع من هم دوست داشتم آدمی باشم که می تونه با قلمش برای مردم موثر باشه. از اون روزها مدت زیادی گذشته و من هیچ وقت اینکارو به صورت جدی انجام ندادم. اما شاید جوشش خفیف همین حس و خواسته بود که من رو در وادی "تولید محتوا" انداخت. این حرفه، امروزه واقعا جایگاه مهمی در توسعه وب سایت ها و البته تجارت ها پیدا کرده و هر فردی که بتونه قلم، خلاقیت و آگاهی لازم رو داشته باشه میتونه در این حوزه #برند شخصی خودش رو خلق کنه و تاثیرگذاری قوی داشته باشه.
اما انچه امروز باعث شد بخوام در این زمینه بنویسم، دیدگاه دوستی درباره نوشتن بود. اون عقیده داره که نوشتن می تونه برای هر فردی مفید باشه و جدا از برندی که با نوشتن برای خودش خلق می کنه، می تونه به خودش هم به میزان زیادی کمک کنه. احتمالا به شما هم زیاد توصیه شده که #دفترچه خاطراتی برای خودتون داشته باشید و روزمرگی هاتون رو توش بنویسید. مسلما در این دنیای شلوغ، نوشتن تمام روزمرگی های روزانه باید کار دشواری باشه، چون وقت چندانی براش نداریم و شاید حتی از حوصله بسیاری از ماها خارج باشه؛ اما دوست دارم چند جمله که از من نیست، اما از مرجع های مهمیه براتون بازگو کنم تا شما هم مانند من به اهمیت نوشتن بیشتر واقف بشید.
دقیقا نام کتاب رو به یاد ندارم، اما فکر می کنم از #کتاب هزار توی بورخس بود که خوندم و من نقل به مضمون می کنم، "هر فردی درون خودش نویسنده ای داره که باید بهش اجازه خلق کردن بده".
همچنین جمله ای از #انجیل وجود داره که برای من بسیار زیبا و تاثیرگذاره. این جمله طولانیه و من تنها بخشی از اون رو میارم: "در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. همان در ابتدا نزد خدا بود... و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد پر از فیض و راستی و جلال او را دیدیم..." . چقدر این جملات میتونه تکان دهنده باشه، به راستی اهمیت #کلمه در کجاست؟
و اما آیه ای از #سوره قلم در قران داریم که با این جمله آغاز میشه: "سوگند به قلم، و آنچه می نویسد". اینجا هم تاکید ویژه ای روی نوشتن شده و اما باز هم چرا؟
بگذارید به بخش دیگه ای از جهان امروز نگاه کنیم، به عصر دانش، اطلاعات و تکنولوژی. به راستی امروز با وجود دنیای ارزان اینترنت، و شبکه های اجتماعی، افراد زیادی هستند که می نویسند. هر فردی که شروع می کنه به #سفر رفتن، در اینستاگرام و یا تلگرام برای خود صفحه ای درست می کنه و خاطرات و تجربیاتش رو با دیگران سهیم می شه. هر فردی که وارد #دنیای تجارت شده و البته دغدغه منده و به رشد شخصیش اهمیت می ده، دست به قلم برده و در شبکه های مجازی مختلف و حتی در وبلاگ هایی مانند ویرگول در حال نوشتن از تجربیات و اندوخته هاشه.
اما چرا این اتفاق افتاده. چرا در گذشته، افراد کمتری اهل نوشتن بودند و حالا اینچنین نیست. امروزه شما می تونید تنها با نوشتن چند جمله در توئیتر، اشتراک گذاری یک عکس، یک متن کوتاه و یا بلند در وبلاگ ها، دنیای درونتون رو به جهان بیرون عرضه کنید و از عقاید موافق و یا مخالف باخبر شید. شاید این سودای نوشتن همیشه برای همه آدمیان وجود داشته، اما امکانات کمتری برای تحقق این خواسته وجود داشته و حالا نوشتن داره تبدیل به یک امر ناگریز میشه. شاید آنچه که عیسی مسیح در انجیل و خداوند در قران از نوشتن میگن، اهمیتی فراتر از آگاهی های اکنون ما داشته باشه. آیا میشه اهمیت نوشتن رو به این دلیل نسبت داد که همه ما آدم ها دوست داریم قهرمان زندگی خودمون باشیم، و داستان زندگیمون رو بنویسیم و اون رو با دیگران هم سهیم بشیم؟ آیا این به همون علاقه ما به تاثیرگذاری که من در ابتدای این متن نوشتم بر نمیگرده؟ ما آدم ها دوست داریم از قاب خودمون خارج بشیم و خودمون رو به دنیای اطرافمون معرفی کنیم و بشناسونیم. ما ادم ها دوست داریم در این دنیای وسیع شگفت انگیز، حرفی برای گفتن داشته باشیم، حرفی که بتونیم با اون به وجود خودمون و زندگیمون افتخار کنیم تا امید و انگیزه بیشتری برای موندن و زندگی کردن در این دنیا داشته باشیم. نوشتنی که باعث میشه، بهتر خودمون رو بشناسیم، رفتارهارمون رو زیر ذره بین قرار بدیم و در جهت رشد شخصی مون بهتر عمل کنیم. روانشناسی که الان اسمش به خاطرم نیست، یکی از ارکان معنا داشتن در زندگی رو، تعلق می دونه و نوشتن یکی از راه های ایجاد تعلق با دنیای پیرامونه.
برای اهمیت نوشتن میتونیم دلایل تجاری و کاری زیادی رو ارائه بدیم که اون رو به مقاله دیگری موکول می کنم. اما اگر بخوام این نوشته طولانی رو در زمینه اهمیت نوشتن به اتمام برسونم ، دوست دارم با این جمله از "جبران خلیل جبران" متن رو به پایان ببرم:
"اگر در خویش میل نوشتن سراغ کردی–میلی که سّر آن را جز اولیاء ندانند– باید در تو سه چیز باشد: شناختی، هنری و سِحری. شناخت موسیقی کلمات، هنر ساده و بی پیرایه نویسی و سحر عشق و علاقه داشتن به آنها که نوشته تو را می خوانند".