زیبایی حقیقت محور پرده ای هست در ورای آن حقیقتی نهفته هست
از سال های متوالی که جهان از رویکرد هنر برای هنر دورتر شد و سوق دادن جهان از زیبایی به سمت جذابیت شروع شد .
هنر متعهد با مقاله ای توسط تولستوی وارد مرحله بروز و ظهور به عنوان یک ایده شد و سپس توسط برخی هنرمندان این رویکرد تقویت شد که در نهایت هنر متعهد جهان را از زیبایی ، والایی و حقیقت به سمت جذابیت اجتماعی سوق داد مثلا فکری که جذاب بود یا طرح و شکلی که صرفا فقط فقط زیبا بود
رفته رفته این جذابیت هم رنگ و بوی شخصی و فردی گرفت که در واقع در نهایت به جذابیت بصری تقلیل یافت
برای تشخیص و درک حد زیبایی تام یا زیبایی ساحت دار از جذابیت صرف بصری مثالی را باهم بررسی میکنیم به قول گوته طبیعت شاهکار زیبایی است البته ما با نقل این تعریف قصد نداریم زیبایی ساحت دار را در طبیعت فقط جستجو کنیم بلکه با این تعریف میخواهیم به یک تست آسان و ساده در عین حال عمیق برسیم تصور کنید به یک فیلم جذاب و مهیج نگاه میکنید و در آن فیلم بازیگر بسیار جذابی هم حضور دارد ولی اتفاقی که می افتد حضور جذاب این بازیگر رفته رفته رنگ می بازد ولی در کنار دریا نشستید و به دریا نگاه میکنید سوال مهم چرا زیبایی دریا رنگ نمی بازد چرا کم رنگ تر نمیشود یا به چشمان کودکی نگاه میکنید زلال شفاف چرا این زیبایی سیری ناپذیر هست ؟
جواب سوالات بالا به ما کمک میکند زیبایی ساحت دار را با جذابیت صرف تشخیص دهیم .
در ادامه این بحث به چگونگی و مکانیسم جذابیت در مرگ زیبایی که محور اصلی بحث مان هست خواهیم پرداخت
ادامه دارد....
سامان صحرائی