ویرگول
ورودثبت نام
سید محمد علی بهشتی نژاد
سید محمد علی بهشتی نژاد
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

دوجرعه شعر تلخ و یه کم فکر اضافه

کتاب ((گریه های امپراطور))
کتاب ((گریه های امپراطور))
پشت جلد کتاب
پشت جلد کتاب

کتاب گریه های امپراتور اثر فاضل نظری

یکی از شعراشو با یه کم تامل بخونیم:

{از باغ می برند چراغانی ات کنند/تاکاج جشن های زمـــستانی ات کنند

پوشانده اند (صبح)و تورا (ابرهای تار)/تنها به این بـــــــهانه که بارانی ات کنند

یوسف به این رها شدن از چـــــــاه دل مـــبند/این بار می برند که زنـــدانی ات کنند

ای گل گـــــــمان مبر به شب جشن می روی/شاید به خاکــــــــ مـرده ای ارزانی ات کنند

یک نقطه بیش فرق (رجیم) و (رحیم) نیست/از نقـــــطه ای بترس که شیـــطانی ات کنند

آبـــــــــــــ طلــــب نکرده همیـــشه مـــراد نیست/گاهی بـهـــــــــانه ایست که قــربانـــــــــی ات کنند}(1)

خب بنظرم شرح بیشتر شعرو به خودتون می سپرم ولی

خوشحال می شم که نظراتتون رو توی کامنتا بنویسین و راجب شعر صحبت کنیم...

شعرکتابتفکرگریه های امپراتورفاضل نظری
بارقه های ذهن من _____ بدون شرح...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید