ویرگول
ورودثبت نام
سامیت
سامیت
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

بستنی لیسی (باید ها و نباید ها)(قسمت دوم)(تولد لیسا)

خب اگر قسمت اول رو خوندید که خیر و برکت
اما اگر نخوندی 2 راه داری
یا اینکه بری اول قسمت اول رو بخونی بعد بیای اینو بخونی، که خیر و برکت
اما اگر نخونی باید اول اینو بخونی بعد بری اونو بخونی(که اینجوری با ستاره آسمان بستنی لیسی ها آشنا نمیشی،(همون پروفسور جفرسون خودمون)

خب بریم سراغ یک روایت دیگه از بستنی لیسی

بستنی لیسی برای درمان ناباروری تاثیر مثبتی داره و برای اثبات این حرف می خوام داستان تولد لیسا رو براتون تعریف کنم

در سال 1983 دو جوان رعنای انگلیسی به نام های اندرو و ملیکا در دانشگاه با هم آشنا شدند،

داستان آشناییشون اینجوری بود که سر کلاس تنظیم خانواده نشسته بودند و استاد داشت در مورد تنظیم خانواده صحبت می کرد که یکی از بچه ها یه تیکه انداخت و همه با هم خندیدند که استاد گفت:

آقای سیلوا اگه چیز خنده داریه بگو با هم بخندیم و اون گفت و همه خندیدند به جز اندرو و ملیکا(انگلیسی ها معمولا به حرف استاد گوش میدن و میگن و همه با هم می خندن...)

بعد از پایان کلاس استاد گفت این دو تا صبر کنند و بعد از اینکه همه رفتن بهشون گفت:

خیلی اسکولید، شما چرا با هم ازدواج نمی کنید؟؟؟

و اونها هم کردند (ازدواج)

اندرو و ملیکا با هم زندگی می کردند و خیلی زندگی خوبی داشتند، اما بعد از مدتی متوجه شدند که انگار بچه دار نمیشن...

سالها دعا کردند
پیش دعا نویس رفتن
واسشون سر کتاب باز کردن
خلاصه هرچه کردند بچه دار نشدند که نشدند که نشدند

تا اینکه هر دو افسرده شده بودند

یک روز اندرو رفته بود دانشگاه که استاداش رو ببینه که اتفاقی پروفسور جفرسون رو دید که در حال بستنی لیسی خوردنه...

توجهش رو جلب کرد ...
رفت پیش پروفسور و بهش گفت:
آقا شما با این سن و سال چرا داری بستنی لیسی می خوری و استاد با روی گشاده واسش از مزایای بستنی لیسی گفت...
ایجوری شد که آنها با هم دوست شدند

و اندرو مشکلش رو واسه پروفسور بازگو کرد و پروفسور هم گفت چطور تا به امروز کسی بهت نگفته که بستنی لیسی باید بخوری؟؟؟؟

این شد که ازون روز به بعد هر روز اندرو و ملیکا بستنی لیسی خوردند

ولی این مشکل ذهن پروفسور رو درگیر کرده بود که چرا باید این دو جوون بچه دار نشن
تا اینکه فکری به نظرش رسید
رفت سر لپتاپش
از داخل فولدر ویدئو پوشه وصایای ملکه الیزابت رو کپی کرد داخل فلش
و اون فلش رو به اندرو داد و گفت این رو با صدای کم تو خونه ببین و بستنی لیسی رو هم قطع نکن تا بچه دار بشی...

و اینگونه بود که 9 ماه بعد

اندرو و ملیکا بچه دار شدند و تا به امروز زندگی و بچه خود را مدیون بستنی لیسی هستند

و به حرمت بستنی لیسی اسم دختر خود را لیسا نهادند.

به راستی که این بستنی لیسی است که می ماند...

اندرو،ملیکا و دخترشون لیسا
اندرو،ملیکا و دخترشون لیسا


داستانطنزمسخرهبستنیبارداری
سلام. سامیت هستم و خوشحالم که به من توجه می کنی... مخلصم...یا علی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید