نام کتاب : رایمون رایان
موضوع : رمان
ژانر : سورئالیسم
نویسنده : سام شکوه
سال انتشار : ۱۴۰۲
ناشر : زرنوشت
مقدمه
وکیلی محبوب، معروف و چیره دست؛ محبوب به دلیل حس رفاقت وصمیمیتی که با موکلینش ایجاد می کرد، طوری که بعد از پایان پرونده ها اکثر مراجعین حاضر به قطع ارتباط با وی نبوده، همچنان طالب معاشرت و ادامه دوستی با او بودند! معروف، به خاطر موفقیت امیز بودن اکثر پرونده هایی که پذیرفته و قبول می کرد که از هوش ونبوغ ذاتی وی نشأت می گرفت؛ تا آنجا که گاهی حسادت دیگر رقبا و همکارانش را برمی انگیخت که البته این حسادت خودش باعث معروفیت بیشتر وی می شد! زبده و چیره دست، به جهت شیوه و راه و روشی که در حل پرونده ها به کار می گرفت. برخلاف دیگروکلا او معتقد بود برای پیشبرد کار می توان به هر راهی که البته غیر قانونی نباشد اعم از تکنولوژی، روانشناسی پیشرفته، پی بردن به نقطه ضعف متهمین و استفاده از آن برای گرفتن اقرار و اعتراف، ارتباط با ارواح و ماوراء الطبیعه، تغییر ذهنیت مجرمین از طریق هیپنوتیزم و تلقین، و خیلی موارد دیگر متوسل شد! عده ای از همکارانش لقب جادوگر دیوانه به او داده بودند، چرا که معتقد بودند وی أصول بنیادی و آکادمیک حل و فصل پرونده را فدای نتیجه و موفقیت آن به هرطریق ممکن ولو توسل به علوم غریبه و نامتعارف می کند! البته که خودش نظر دیگری داشت و فکر می کرد می شود علاوه بر کتاب قانون و بند و تبصره های آن، راه های دیگری راهم برای پیروزی در کار و اقرار گرفتن از مجرمینی که حرفه ای و دست نیافتنی هستند، به کار برد! عدالت برای او همه چیز بود و برای رسیدن و رساندن مردم به آن از هیچ تلاشی فروگذار نمی کرد. اصلا انگیزه او برای انتخاب این شغل فارغ از بحث مادیات، صرفا آرام گرفتن روح و روان خویش بعد از رساندن فردی به حقش و لذت ناشی از آن بود.
مسلما همچون سایر همکارانش گاهی دچار شکست و استیصال هم می شد؛ چرا که ذات خبیث و شرور طبیعت و نمودش در انسان ها بازی را به خوبی بلد بود و هزاران سال این بازی را در جهت گمراه نمودن انسان ها و مختل کردن ذات هستی و خلقت پاک خداوند به کار برده است؛ حال اینکه یک انسان متعهد و عدالت خواه هرچقدر هم که درعمر کوتاه خود پایبند به مبارزه با او باشد، گاهی مغلوب شده و ممکن است تا حد فروپاشی ناشی از شکست هم پیش برود، اما همینقدر که تسلیم نشده و دوباره به پا خیزد، مبارزه را ادامه دهد و برای عدالت و مجازات گناه کاران از تمام ظرفیت خود بهره برد ارزشی وصف ناپذیر به شخص نزد خود و بقیه انسان ها داده و به سرشت پاک خلقت یادآوری می کند که هنوز هم امیدی به ما انسان ها هست. گو اینکه اگر گناه و ظلم نبود چه نیازی به وکیل و قاضی بود! اگر انسان وارد چرخه باطل نمی شد چه نیازی به مجازات و عدالت بود! و خیلی اماهای دیگر که همگی لزوم بودن و ابراز وجود وجدانی بیدار را آشکار می کند تا علاوه بر انجام وظیفه ذاتی اش، برای رشد و نزدیکی انسان به ماهیت زلال خویش کمکی هرچند کوچک، اما با ارزش کرده و را ه و چرخه عدالت را همچنان روشن و تابناک نگاه دارد.
این خصایص و طرز فکرهمیشه در وی وجود داشت و انگیزه و هدفش برای قبول وکالت افراد و مراجعین همواره همین نگرش بوده است. شاید بتوان دلیل اصلی موفقیتش را نیز همین دانست. آری، عشق و علاقه بی حد و حصرش به احقاق حق و مطالبه حقوق از دست رفته موکلینش در مدتی نه چندان زیاد از وی نامی پر آوازه ساخت، به طوری که هرکجا اسمی از یک وکیل خوب و حاذق می آمد نام رایمون رایان در ابتدای لیست می درخشید.