در کانونهای ارزیابی و جذبی که برگزار میکردم، تصمیمگیری به صورت خرد جمعی بود و چندین مدیر درباره فرد متقاضی نظر میدادند؛ در برخی از جلسات، شخص متناسب با شغل پیشنهادی یا فرهنگ سازمانی و ترکیب تیم، ارزیابی نمیشد اما مدیر مستقیم او همچنان اصرار در جذب ایشان داشت و میگفت سه ماه آزمایشی سخت برایش در نظر خواهد گرفت و اگر همچنان متناسب ننمود حتما با ایشان خداحافظی خواهد کرد. مدیر با تجربهای، در پاسخ همیشه تاکید میکرد، احتمال اینکه این مدیر برای فردی که به اصرار جذب کرده است به نتیجه عدم تناسب برسد خیلی کم است و به مقوله "پیشگویی خود کامبخش" اشاره میکرد.
ابرت مِرتون، جامعهشناس قرن بیستم، برای اولین بار این مفهوم را شناسایی و معرفی کرد؛ طبق آن، ما رفتار دیگران را به نحوی تحت تاثیر قرار میدهیم که با انتظاراتمان تطابق یابد؛ یعنی مدیری که روی یک جذب نادرست اصرار کرده برای اثبات درستی این جذب، سناریوهای بعدی را مطابق نظر اولیهاش میچیند، عکس این قضیه هم صادق است؛ اگر مدیری به هر دلیل نسبت به یکی از افراد تیمش نظر مثبتی نداشته باشد، مجموعه مدل تعامل با او را به نحوی تدارک خواهد دید که رفتار و عملکرد او روز به روز بدتر شود. طی سالها افراد زیادی را دیدم که قربانی پیشگویی خود کامبخش مدیران خود شدند.
مدیریت جایگاه نیست، منش است و ظرافتهای بسیاری دارد.اگر پختگی و فرهیختگی آن را در خود سراغ ندارید لطفا آن را نپذیرید.
#به_قلم_ساناز