شاید شما هم تو وبینار و دورههای مختلف برای مصاحبه بهتر شرکت کردهباشید، یا شاید تو گوگل و یوتیوب سرچ کرده باشید تا نکات یه مصاحبه خوب رو کشف کنید.
اما من وقتی برای اولین بار در نقش مصاحبهکننده قرار گرفتم تازه فهمیدم همهی اون مطالبی که میشنیدم و میخوندم یعنی چی.
داستان از این قراره که اگر بتونید خودتون رو بذارید جای کسی که میخواد استخدام کنه، متوجه میشید که چه نکاتی اصلی هستند و چه حرفهایی زوائد و فرعی.
هر مصاحبهکنندهای هم حتما یه سری rule of thumb برای خودش داره. مثلا برای من مهم نبود که داوطلب چقدر تجربه داره یا چقدر دانش فنی داره، بهخصوص که بیشتر مصاحبههام با افراد جونیور حوزه دیزاین بود، اما برام مهم بود که تحت تاثیرم قرار بده. مثلا برای من تحت تاثیر قرار گرفتن به این معنی بود که داوطلب بهم این حس رو بده که میتونم ازش یاد بگیرم و چیزی قراره به من و تیم و محصول اضافه کنه.
برای اینکه بتونید این تاثیر رو روی مصاحبهکننده بذارید، باید تو لایههای مختلفی تعاملتون با استخدامکننده رو دیزاین کنید:)
لایه اول، تاثیر خوب روی استخدامکننده تو نگاه اولی که به رزومه میندازه
لایه دوم، نمایش تمام استعداد و علاقهتون با یه پورتفولیو جذاب
لایه سوم، شروع تاثیرگذار جلسهی مصاحبه
.
.
.
بذارید این لایهها رو باز کنیم و ببینیم که چطور تعاملی مدنظرمونه.
لایه اول: رزومه
شخصی که رزومه شمارو نگاه میکنه، احتمالا روزانه چند ده یا چند صد رزومه میبینه. مهمترین قانون تعامل تو این مرحله (که از heuristicهای ux design هم هست) اینه که رزومه شما قالب خیلی متفاوتی نداشته باشه. استخدامکننده باید بتونه هر معیاری که داره، سریع تو رزومه پیدا کنه و تو ذهنش یه مقایسه عادلانه شکل بگیره. اگه مجبور باشه توی رزومهتون زیادی بگرده یا زیادی فکر کنه، کفه ترازوی رقبای شما سنگینتر میشه.
شما باید مهمترین معیارهای استخدام توی حوزه خودتون رو پیدا کنید. مثلا در مورد طراحی محصول تو اولین نگاه باید رزومه شما طراحی تمیزی داشته باشه و دقت خوبی به خرج داده باشید. آدمی مثل من رزومهتون رو رد میکنه اگر گریدبندی درستی نداشته باشه یا miss alignment وجود داشته باشه.
در دومین نگاه ما به دنبال سابقه شما هستیم، پس خیلی سر راست باید پیداش کنیم.
کلمات کلیدی این حوزه رو حتما توی رزومهتون بنویسید و حتی بولد کنید یا با دیزاین فضای خالی و خطوط، طوری چشم رو راهنمایی کنید به سمت کلمات کلیدی و به خصوص مهارتها یا تجاربی که شما دارید و دیگران ممکنه نداشته باشند، بره.
همه اینها برای داوطلب استخدام، شاید ساعتها زمان ببره. مثلا من خودم رزومهام رو نشون خیلیها دادم و نظرشونو پرسیدم، بهخصوص دقت کردم که اولین چیزی که میبینن تو رزومهام چی هست؟ چی یادشون میمونه؟ چقدر نگاهشون تو رزومه میچرخه؟ ولی برای استخدامکننده، کل رزومه شما شاید تو کمتر از ۱۰ ثانیه اسکن میشه. و رزومهای برندهاست که بتونه به کلیک روی پورتفولیو برسه!
پس در نهایت به زبان ما ux designer ها یک رزومه خوب نیاز به CTAداره!
از اونجایی که تعداد رزومهها زیاده، استخدامکننده ممکنه پورتفولیو همه رو نگاه نکنه. شما برای convert شدن به این داوطلبین، باید قوانین اولیه رو برای ایجاد یه first impression خوب رعایت کرده باشید.
لایه دوم: پورتفولیو
داشتن یه پورتفولیو جذاب برای طراحان محصول، از اوجب واجباته اما هرگز تاثیر انتشار شات و کیس استادی رو توی دریبل و بیهانس دست کم نگیرید.
یه وقتایی هست که استخدامکننده، آخر وقت میخواد چند تا رزومه ببینه و فرصت بررسی پورتفولیوهای متفاوت رو نداره چون هر قالب پورتفولیویی با دیگری متفاوته و نیاز به زمان گذاشتن و فکر کردن داره، اما به سادگی دریبل شمارو باز میکنه و در عرض چند ثانیه تمام استعداد، خلاقیت و مهارتهای شما رو قضاوت میکنه!
موقع باز کردن لینکها تجربه من این بوده که گاهی بیهانس با اینترنت ایران دشوار باز میشه پس در کل بهتره که تو هر دو جا اکانت داشته باشید و تا جای ممکن به روزش کنید.
به عنوان یک طراح محصول تازهکار بهتره که هم هنر و استعدادتون در طراحی UI رو نشون بدین و هم تجربه یا دانشتون در ریسرچ رو.
بنابراین توی دریبل و بیهانس و پورتفولیوتون، شاتهای متنوع و باسلیقه بذارید و حتما حداقل یک کیساستادی داشته باشید.
استخدامکننده وقت زیادی نداره که با همه رزومههایی که به دستش میرسه مصاحبه کنه پس باید بتونه برای مصاحبه با شما دلایل کافی داشته باشه. افرادی که استعداد و مهارتشون هم در طراحی و هم در ریسرچ رو بهتر نشون بدن، قطعا ارجیحت دارن.
لایه سوم: جلسه مصاحبه
اول از همه میخوام یه نکته عجیب بگم، اگر مصاحبهکننده شما تازه کار باشه اون هم مثل شما استرس داره:)
شاید حتی مصاحبهکنندههای حرفهایتر هم این استرس رو داشته باشن! خوشحال میشم اگر این مطلب رو میخونید و جهت استخدام، زیاد مصاحبه انجام دادید، در مورد بودن یا نبودن استرس نظر بذارید.
این استرس طبیعیه چون ما هم میخوایم مناسبترین کیس رو برای مجموعه پیدا و جذب کنیم.
مصاحبهشونده هم که اگر استرس نداشتهباشه عجیبه. پس اگر بعد از بارها و بارها مصاحبه دادن باز هم استرس داشتید بدونید که کاملا طبیعیه. اما یادتون باشه که احازه ندین استرس شما رو کنترل کنه. چرا که در صورتی که نتونید از پسش بربیاید، مصاحبهکننده قطعا تلاش میکنه با سوالاتش به استرستون دامن بزنه و کنترلتون رو بهم بزنه. نه برای اینکه باهاتون دشمنی داره:)
چون در آینده اگر استخدام شدید باید بتونید تو جلسات مختلف از طرحتون جلوی مدیران شرکت دفاع کنید و در عین حال فیدبکپذیریتون رو نشون بدین. اگر در ارائه خودتون و پورتفولیوتون که از مدتها قبل فرصت داشتید براش تمرین کنید، نتونید استرس و احساساتتون رو کنترل کنید، استخدام کننده چطور باید بهتون اعتماد کنه؟
پس قدم اول برای داشتن یک جلسه مصاحبه خوب، تمرین و تمرین و تمرینه!
مثل یک بازیگر که قراره اجرای مونولوگ چند دقیقهای داشته باشه ولی براش ساعتها و روزها تمرین میکنه و روی تک تک حرکات صورتش هم تسلط پیدا میکنه.
شاید براتون سوال باشه که چرا باید این کارو بکنید؟ این کار که شبیه نقش باز کردنه!
چون شما فقط چند دقیقه فرصت دارید تاثیر خوبی بذارید تا مصاحبهکننده جذب ادامه حرفهاتون بشه. علاوه براین، در بهترین حالت شما فقط ۱ساعت زمان دارید تا تمام استعداد و مهارتتون رو منتقل کنید و نباید احساساتتون مانع این انتقال بشه. بهخصوص تو جلساتی که یکی از افراد مصاحبهکننده از HR هست حتما حواستون به مدیریت احساسات و استرستون باشه. مراقب تک تک جملاتی که به عنوان باید و نبایدهای خودتون یا محیط موردنظرتون اعلام میکنید باشید چون منابع انسانی تنها برای قضاوت روبهروی شما نشسته. چه بپذیرید چه انکار کنید، از نظر مصاحبهکنندهها هر جملهی شما منعکسکننده اخلاق و شخصیت خودتونه.
همه اینهارو گفتم اما فوت کوزهگری جلسه مصاحبه رو گذاشتم برا آخرش.
چطوری باید تو چند دقیقه اول تاثیر خوبی روی مصاحبهکننده بذارید؟
اگر از ظواهر امر که آراستگی و سر وقت حضور پیدا کردنه بگذریم. در واقع شما مثل فردی هستید که دنبال سرمایهگذار برای طرحشه!
پس از تکینکهای ارائه آسانسوری بهره بگیرید.
یه ارائه آسانسوری خوب، طوریه که تو ۱ دقیقه به ۴ تا سوال جواب بده.
۱. شما کی هستید؟
۲. چه کار میکنید؟ و چطور کار میکنید؟
۳. چه چیزی شمارو از بقیه متمایز میکنه؟
۴. چه تاثیری خواهید گذاشت؟
بهتره که برای شروع داستان خودتونو بگید، حتی اگه لازمه اشاره کنید که از کودکی به هنر علاقه داشتید یا هر داستان دیگهای که شما رو وارد این حوزه کرده و علاقمند نگهتون داشته. شما باید بتونید توجیه کنید که با علاقه این شغل رو انتخاب کردید و توی اون استعداد دارید.
در ادامه باید بگید که در حین دیزاین چه پروسهای رو طی میکنید و حتما حواستون باشه که مختص با اون شرکت و آگهی اونها، به کلمات کلیدی و مراحل مرتبط اشاره کنید.
اینکه شما به اصطلاح پای چه چیزی وایمیستید، تمایز شماست. مهم نیست که مورد پسند مصاحبهکننده باشه یا نه، این همون چیزیه که منِ مصاحبهکننده قراره در کار با شما، حتی اگر کم تجربهتر از من باشید یا تو خیلی ابعاد از منِ مصاحبهکننده توانایی کمتری داشتهباشید، ازتون یاد بگیرم. شما قراره چه چیزی جز چرخوندن تسکهای روتین به مجموعه اضافه کنید؟
در آخر فراموش نکنید که شما قراره انتخاب کنید پس حتما یادتون باشه سوالاتی بپرسید که مصاحبهکننده مجبور باشه در جواب بهتون بگه اونها چه چیزی به شما اضافه خواهند کرد.
اگر نظر یا سوالی دارید خوشحال میشم برام تو کامنتها بنویسید.