تا هفته قبل فکر میکردم عاشق شده ام... اما گویا معنی عشق را هنوز که هنوزه کشف نکردم عشق مفهوم پیچیده و عمیقی دارد که هر مجنون و لیلایی را در خود غرق میکند.. گاهی ما انسان ها از دوست داشتن یک فرد و یا وابسته شدن و حتا زیبایی فرد مقابلمان میگویم عشق! اما در صورتی که عشق متفاوت تر از این است که در دوستی کوتاهی یا زیبایی یک فرد خلاصه بشود... عشق رو من واقعا نمیتوانم توصیف کنم چون عاشق نشدم و یه عاشق نیستم ... البته که فکر میکردم عاشق شدم؛اما خب میدانستم که عشق به این سادگی نیست عشق باورنکردنی است پس در تصمیم اینکه من یک عاشق هستم یا نه مردد شده بودم ؛ هر روز فکر میکردم و با خودم حرف میزدم آیا واقعا این عشق هست؟ اما خب باید منطقی فکر میکردم شاید من وابسته شده بودم و شایدم چون آن فرد خیلی زیبا بود ادعای عاشق شدن داشتم... هرچه که بود با او حرف زدم نگفتم عاشقشم یا دوستش دارم یه صحبت معمولی در یک کافه معمولی ..بعد اون صحبت دوستانه فهمیدم که عشق این نیست و من اورا به عنوان یک دوست و یار دوست دارم نه به عنوان معشوق و مجنونم .. برای درک عشق سال ها باید زمان بگزد عشق به این سادگی معنا نمیشود عشق به پیچیدگی کهکشان ها است عشق انواع گوناگونی دارد عشق یک مادر به فرزند؛عشق یک دیوانه به دکتر خود؛عشق رومئو و ژولیت و....
عشق گاهی به ما صدمه و گاهی باعث دوباره متولد شدن ما میشود؛حتا موانع هم نمیتوانند جلوی عشق را بگیرند عشق قدرت عظیم باورنکردنی هست که قدرت آن را باید با چشم ببینی..
امیدوارم عشق رو یه روزی درک کنم و بفهمم که این توده ی علاقه عجیب و مه آلود چیست...
به امید روزی که عشق را تجربه کنید دوستان ویرگولی من ♡