به منظور تحقق اهدافمان ابتدا بیایید تعریفی ساده از نگرش مثبت داشته باشیم. اول اینکه کسانی که نگرشی مثبت دارند انسانهایی خوشبین هستند. آنها به جای واژهی ” نتوانستن” بر واژهی ” توانستن ” تمرکز میکنند. آنها به جای دیدن ضعفها، احتمالها را در نظر میگیرند.
البته مطمئن باشید که موفقیت به چیزی بیش از فقط داشتن نگرش مثبت نیاز دارد، من هم این را میدانم. برای موفق شدن اصول دیگری وجود دارد که باید به کار بندید؛ اما نکته اینجاست که تمامی این اصول، با نگرش آغاز میشود! بدون نگرش مثبت نمیتوانید از دیگر اصول موفقیت استفاده کنید. نگرش شما اساس و نقطهی شروع رضایت و موفقیت شماست.
نگرش را میتوانید فیلتری ذهنی در نظر بیاورید که از ورای آن دنیا را تجربه میکنید. بعضیها دنیا را از ورای فیلتر خوشبینی مشاهده میکنند (نیمهی پر لیوان را میبینند) و بعضی دیگر، به دنیا، از ورای فیلتر بدبینی مینگرند (نیمهی خالی لیوان را میبینند). بگذارید با چند مثال تفاوت میان نگرش مثبت و نگرش منفی را برایتان شرح دهیم:
فردی دارای نگرش منفی فکر میکند: «نمیتوانم.»
فردی دارای نگرش مثبت فکر میکند: «میتوانم.»
فردی دارای نگرش منفی روی مشکلات انگشت میگذارد.
فردی دارای نگرش مثبت بر راهحلها تمرکز میکند.
فردی دارای نگرش منفی عیب و ایرادهای دیگران را میبیند.
فردی دارای نگرش مثبت خوبیهای دیگران را میبیند.
خاستگاه روانشناسی نوین را میتوان تا سدههای چهارم و پنجم پیش از زایش مسیح در یونان پیگیری کرد. فیلسوفانی چون سقراط و افلاطون پرسشهای گوناگونی دربارهی زندگی روانی آدمی کردهاند. همچنین رگههایی از این دانش در ایران، چین، هند و مصر نیز بوده است. آنچه روشن است این است که رویکردهایی مانند شناختی، رفتاری و زیستشناختی در روانشناسی، از اندیشههای فیلسوفانی مانند افلاطون، سقراط، بقراط و … سرچشمه گرفته است پس جای شگفتی نیست که دانش روانشناسی با دانش مادر (که همان فلسفه است) پیوندی ناگسستنی دارد.
بیشتر روانشناسان (نه همه) بر این باورند که زایش روانشناسی دانشیک (روانشناسی علمی) در سال ۱۸۷۹ رخ داد. سالی که ویلهلم وونت نخستین آزمایشگاه روانشناسی را در شهر لایپزیک آلمان برپا کرد. ویلهلم وونت را پدر روانشناسی آزمایشگاهی مینامند. دربارهی پیشینهی روانشناسی در آینده سخن خواهیم گفت همچنین شما را با روانشناسان سرشناس آشنا خواهیم کرد.
روانشناسی دارای رویکردهای گوناگونی است برای نمونه: رویکرد روانکاوی، رفتارگرایی، روانشناسی شناختی، رفتار درمانی شناختی (درمان شناختی رفتاری – CBT)، روانشناسی انسانگرایانه، گشتالت، روانشناسی مثبتنگر و … که در آینده دربارهی هر کدام سخن خواهیم گفت تا با هر رویکرد آشنا شوید.
روانشناسی شاخههای بسیار گوناگونی دارد هماکنون انجمن روانشناسی آمریکا (APA) دارای بیش از ۵۰ شاخه است. شمار فراوان این شاخههای برای این است که روانشناسی دانشی کاربردی است که همهی زمینههای زندگیمان را دربرمیگیرد. برای نمونه: روانشناسی عمومی، روانشناسی بالینی، روانشناسی راهنمایی و مشاوره، روانشناسی رشد، روانشناسی تربیتی، روانشناسی آزمایشگاهی (روانشناسی تجربی)، فرا روانشناسی، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی شخصیت، روانشناسی سیاسی، روانشناسی کودکان استثنایی، روانشناسی مثبتنگر، روانشناسی جنایی و …